سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیکتاتورها همواره کوشیده اند سطح روحی مردم مخالف را پایین بیاورند و به این ترتیب از تحرکات اجتماعی آنان جلوگیری کنند. یکی از روش ها رواج ادبیات و حتی کلماتی است که بار منفی شدیدی دارند. در زمانه ی ما مفاهیم و کلماتی هستند که بحث کردن پیرامون آن ها و حتی ذکر آن ها بسیار تکان دهنده است. سیاهه ی مفصلی از این مفاهیم و کلمات می توان ارائه داد. کلماتی مثل مرگ، شهادت، قبر، اعدام، سکس، هم جنس گرایی و ... . برای همه مشخص است که صرف نام بردن از چنین کلماتی هم می تواند برای مردم مخاطب بسیار آزاردهنده باشد. ولی برخی مدعیان مخالفت با حکومت همواره این واژه ها را به کار می برند و حتی در مورد آن ها بحث می کنند. گویی این ها اصلاً برای این مخالف شده اند که این بحث ها را پیش بکشند! خلاصه کنم که مخالف واقعی باید سعی کند حتی الامکان این مفاهیم را مطرح نکند و در دام نیفتد. به همین توضیح کوتاه بسنده می کنم.

شعار مهمی که در پایان هر وبلاگ تکرار خواهم کرد: جنبش سبز کارایی خود را از دست داده. از آن عبور کنیم. انقلاب کنیم.


نوشته شده در  چهارشنبه 96/3/3ساعت  1:58 صبح  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()

قدری بیش از یک روز از شروع به کار مجدد وبلاگ پرحرفی گذشته. لازم می‌دانم تکرار کنم که هدف نگارنده‌ی این وبلاگ تلاش هر چند کوچک برای ایجاد انقلاب در کشور است. چند رویداد را مرور می‌کنم.

حصر، نه یک کلمه کم‌تر نه یک کلمه بیش‌تر
بالأخره در حضور آقای روحانی کلمه‌ی حصر مورد استفاده قرار گرفت. فقط یک بار. آن هم از زبان خبرنگار روزنامه‌ی رسالت. به نظر می‌رسد کشور در اختناق شدیدی به سر می‌برد. درست مثل دهه‌ی شصت. نه، یک ذره بهتر! البته خودم شاهد بودم در حین این سخنرانی رئیس جمهور، حضار دست کم در دو نوبت کف هم زدند. این یادآور سال‌های شیرین ریاست جمهوری آقای خاتمی است. نه، ... یک ذره بدتر!

نکته سنج باشیم
یک تحلیلگر در وب سایت بی‌بی‌سی فارسی نوشته بود: رئیسی در انتخابات سوم شد. او جمعیتی را که شرکت نکردند، در جایگاه دوم قرار داده بود. به نظر می‌رسد از نظر او همه چیز رو به راه است و انتخابات هیچ مشکلی ندارد. فقط باید به برخی نکات ظریف توجه داشت و یکی از آن‌ها این که رئیسی دوم نشد بلکه سوم شد. و مطمئن باشید پایین‌تر هم نشد!

فرار به جلو
فرار به جلو، که پیروان حاکمیت از قدیم مدام دیگران را به آن متهم می‌کنند، به طور ساده یعنی گستاخی تا حد ممکن. اما به نظر من این در واقع خود این مدعیان هستند که همواره این سیاست را در پیش می‌گرفته‌اند. اصلاً فکر می‌کنم رهبری همواره در خفا به پیروانش دستور می‌دهد که: اگر خواستید فرار کنید، به جلو فرار کنید! با اعلام نتایج انتخابات اخیر و زنده شدن مجدد بحث تقلب آشکار در انتخابات سال 88 در میان توده‌ی مردم، ابراهیم رئیسی، نامزد نزدیک‌تر به رهبری که در این دوره شکست خورده اعلام شد، مدعی تخلف در انتخابات شده! آن هم بیش‌تر به خاطر آن‌که تعرفه‌ی رأی دهی کافی در اختیار هوادارانش قرار نگرفته. جالب آن‌که نامزد پیروز این انتخابات هم همین ادعا را به نفع خود مطرح کرده. به نظر می‌رسد نامزدهای شرکت کننده در این انتخابات از هر طیفی تقلب در جمهوری اسلامی را محدود به همین تخلفات جزئی می‌دانند و به بیش‌تر از آن اصلاً فکر نمی‌کنند. شاید هم می‌خواهند مردم به آن فکر نکنند.

شعار مهمی که در پایان هر وبلاگ تکرار خواهم کرد: جنبش سبز کارایی خود را از دست داده. از آن عبور کنیم. انقلاب کنیم.



نوشته شده در  دوشنبه 96/3/1ساعت  7:50 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند - نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست - کلاه داری و آیین سروری داند
...
به قدّ و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد - جهان بگیرد اگر دادگستری داند
به قدر  مردم چشم من است ورطه‌ی خون - در این محیط نه هر کس شناوری داند

(حافظ)

شعار مهمی که در پایان هر وبلاگ تکرار خواهم کرد: جنبش سبز کارایی خود را از دست داده. از آن عبور کنیم. انقلاب کنیم.


نوشته شده در  دوشنبه 96/3/1ساعت  7:17 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()

با این پیش فرض که دولت آقای روحانی دولتی میانه رو است، بیانیه‌ی وزارت کشور در مورد جشن‌های پس از انتخابات جای نقد جدی دارد. این‌که مردم برای برگزاری جشن یک روند قانونی شامل درخواست، کسب مجوز و ... را دنبال کنند، یعنی این‌که دولتی که با وعده‌ی آزادی سیاسی بر سر کار آمده چیزی مشابه یک دموکراسی غربی را برای ایران در نظر گرفته. یعنی همان‌طور که در غرب مردم درخواست می‌دهند و مجوز می‌گیرند و به خوبی و خوشی جشن بر پا می‌کنند و بعد می‌روند خانه‌هایشان تا جشن بعدی و خلاصه نه سیخ می‌سوزد و نه کباب، ایران هم همان‌طور باشد. هم مردم هیجان‌ها و عقده‌هایشان (عقده کلمه‌ی زشتی نیست. "عقده را کسی دارد که ..." - مرحوم شریعتی) را خالی کنند و هم به جان رهبری دعا کنند که لطف کرده چنین بزکی از دموکراسی را بهشان عنایت کرده و هم حکومت از تجمع اعتراضی آن‌ها جلوگیری کرده باشد. دولت حتی اگر هم جداً در پی ایجاد تحول مشخص (و نه انقلاب) در جامعه‌ی ایران است، باید این مصلحت اندیشی‌ها را کنار بگذارد. این روش‌ها یعنی به بهترین شکل ممکن هیجان مردم را کنترل کردن و نه یعنی پاسخ مناسب به هیجان آن‌ها. برای جنبش سبز هم این روش‌ها نشانی از تلاش برای ایجاد انقلاب ندارد. اصلاً من فکر می‌کنم یک بار برای همیشه باید مسئله‌ی برگزاری تجمع در ایران تکلیفش مشخص شود. آیا حاکمیت، منتقدان و مخالفان حق برگزاری تجمع را به رسمیت می‌شناسند یا نه؟ در هر حال بهتر است همگی ما مخالفان، رفتارهای انقلابی را در پیش بگیریم و اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم. وزارت کشور هم اگر نگران مسئله‌ی تکراری "اخلال در نظم عمومی" است، بهتر است به طور جدی با اخلالگران واقعی برخورد کند.

شعار مهمی که در پایان هر وبلاگ تکرار خواهم کرد: جنبش سبز کارایی خود را از دست داده. از آن عبور کنیم. انقلاب کنیم.


نوشته شده در  دوشنبه 96/3/1ساعت  12:14 صبح  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()

به نظر می‌رسد با گذشت سالیان جنبش سبز کارایی خود را به کل از دست داده باشد. موضع گیری‌های این جنبش پس از حصر آقایان موسوی و کروبی دارای نوسان‌های متعدد بوده و کار به جایی رسیده که امروزه هدف مشخصی برای این جنبش قابل تعریف نیست. رفع حصر که به نظر می‌رسید در بادی امر صرفاً یک نقطه‌ی شروع برای پیگیری خواسته‌های جدی‌تر مردم باشد، امروزه به اوج مطالبات دست اندرکاران این جنبش تبدیل شده. و این بی شک مردم را دلسرد می‌کند. اقبال نه چندان قابل توجه مردم به انتخابات اخیر نشانگر همین دلسردی است. مشارکت نسبتاً محدود در انتخابات در حالی است که مسئولین جنبش با دستپاچگی حتی از زبان آقای میرحسین هم اعلام کردند باید به آقای روحانی رأی داد. من فکر می‌کنم امروزه جامعه‌ی ایران در یک بن بست به سر می‌برد. مردم تا حد زیادی سردرگم هستند و جنبش سبز نمی‌تواند پاسخگوی سؤالات و مطالبات آن‌ها باشد.

امروزه باید حرکت تازه‌ای شکل بگیرد. باید پذیرفت جنبش سبز دیگر کارایی ندارد. به فعالان اجتماعی دلسوز توصیه می‌کنم نهضت تازه ای را پی ریزی کنند. و چه بهتر که این نهضت به عنوان انشعابی از همان جنبش سبز مطرح شود. و چه بهتر که افراد سرشناس سردمدار آن باشند. فعالان اجتماعی ایرانی که در طول بیش از سی و پنج سال تلاش، انواع و اقسام روش‌ها را امتحان کرده‌اند، این یکی را هم امتحان کنند. این یک حرکت صد در صد انقلابی است و می‌تواند اعتماد مردم را جلب کند. مردم حتماً به یک نهضت تازه اقبال نشان می‌دهند و آن را نیاز خود برای برون رفت از این بن بست تلقی می‌کنند. ولی من فکر می‌کنم حتی اگر این ایده با موفقیت مواجه نشود، ما چیزی را از دست نداده‌ایم. جنبش تازه می‌تواند موازی با جنبش سبز فعالیت کند. به هر حال این بدتر از موازی کاری عجیب در نامزدی هم زمان رئیس جمهور و معاون اول او در انتخابات گذشته نیست.

دوستان، این ایده را به دیگران منتقل کنید. منتظر نظرات شما هستم.


نوشته شده در  یکشنبه 96/2/31ساعت  2:41 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()

<   <<   36   37   38   39   40   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیاست قدیمی
درندگی
فهمیدگی
نان و دلقک
سنگ پای ازغد
لانه نه، آن جا سگدانی بود
[عناوین آرشیوشده]