سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این یادداشتی است مربوط به ماه رمضان هفت سال پیش؛ جمعه 23 شهریور 1386. به یاد دارم که آن سال‌ها و روزها برایم بسیار سخت می‌گذشت. من بسیار ناامید و بی انگیزه بودم. اتفاقات بد بسیاری برایم روی داده بود و من هیچ فردایی را برای خود متصور نبودم. یادداشت را عیناً در این جا می‌آورم:

"دم دمای غروب روز دوم رمضان است. خسته و ضعیف منتظر افطارم. در این حال نزار بهتر می‌توان به فلسفه‌ی زندگی اندیشید. زندگی یعنی تا آخرین لحظه ماندن و کوشیدن. زندگی یعنی تا آخرین هنگام زنده بودن و برای زنده ماندن و بهتر زیستن تلاش کردن. زندگی یعنی امید. یعنی تا جان داریم، دست از تلاش نکشیم. زندگی یعنی بودن تا مرگ.

با این حال ضعف بهتر می‌توان شکوه زندگی را درک کرد. حالا می‌توان فهمید که چرا باید برای زیستن جنگید و در جدال بود. در این حال بهتر می‌توان برتری زندگی را بر مرگ فهمید.

حالا می‌توان فهمید که تک تک لحظات زندگی یعنی چه. حالا می‌توان فهمید که چرا باید از این تک تک لحظات لذت برد. حالا می‌توان برای کوشش تا آخرین لحظه سوگند خورد. حالا می‌توان زیبایی کوشش و مبارزه را فهمید.

چه لذتی دارد این حال نزار، زمانی که می‌توان از آن این اندازه خوب یاد گرفت. حال بهتر می‌توان به ضرورت شکل گیری این حالت پی برد."


نوشته شده در  سه شنبه 93/4/17ساعت  3:25 صبح  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()

از بزرگی عبارتی را با این مضمون به خاطر دارم: "ندای حق همیشه خاموش و قیل و قال گوساله‌های سامری همیشه برپا". این حکایت همیشه‌ی این دنیاست؛ گروهی با داشتن انواع و اقسام امکانات هر چه را باب طبعشان باشد، به خورد خلق می‌دهند و در این بین برای رساندن پیام حقیقت مجال اندکی باقی می‌ماند. دنیای امروز را ببینید: صاحبان قدرت با داشتن رسانه‌های بی‌نهایت فراگیر و البته بسیار خوش آب و رنگ این امکان را دارند که بشر را مسخ کنند. سر و صدای آن ها گوش فلک را کر می‌کند. و از طرف دیگر هر حرف تازه‌ای در مغایرت با هیاهوی آنان فرصتی برای بروز پیدا نمی‌کند؛ صدا به صدا نمی‌رسد!

بازی تیم‌های آلمان و الجزایر در جام جهانی فوتبال بار دیگر جنجال مربوط به این دو تیم در جام جهانی 1982 را زنده کرد. قضیه از این قرار است که در آن جام جهانی الجزایر مدعی شده بود تیم‌های آلمان و اتریش برای حذف الجزایری‌ها و صعود خود دست به تبانی زده‌اند. البته این ادعای الجزایر سر و صدای رسانه‌ای عجیب و غریبی را هم به دنبال داشت که تا به امروز ادامه داشته. اطلاعات مربوط به این جام جهانی در لینک زیر موجود است:

http://www.fifa.com/tournaments/archive/worldcup/spain1982/matches/index.html

شب گذشته در حین پخش بازی تیم‌های آلمان و الجزایر شاهد بودیم که تلویزیون با پخش تصاویر مربوط به بازی این دو تیم در جام جهانی 1982 و همین‌طور بازی آلمان و اتریش در آن جام به حمایت از ادعای الجزایر مبنی بر تبانی تیم‌های آلمان و اتریش پرداخت. از فرصت ناچیز خود استفاده می‌کنم و دلایل واضحی برای نقض این ادعاها ارائه می‌دهم. باشد که دو سه نفری هم که شده از این نظر مخالف مطلع شوند:

1- بهترین دلیل که ادعای تبانی تیم‌های آلمان و اتریش را در سال 1982 نقض می‌کند، بازی دو تیم آلمان و اتریش در جام جهانی قبل‌تر یعنی سال 1978 است. در جام جهانی 1978، اتریش که از قبل حذف شده بود، با ارائه‌ی یک بازی منصفانه در برابر آلمان از صعود آلمان هم جلوگیری کرد.

2- واقعاً الجزایر از تیم‌های آلمان و اتریش چه انتظاری داشته؟ برای صعود الجزایر صرفاً باید آلمان می‌باخت یا مساوی می‌کرد و یا این‌که با اختلاف سه گل اتریش را شکست می‌داد. آلمان تیم قدرتمندی داشته که در نهایت تیم دوم آن رقابت‌ها می‌شود؛ پس بعید است در برابر اتریش نتیجه نگیرد. از طرف دیگر چرا باید آلمان در آن شرایط - با وجود برگزاری مسابقه در طول روز، هوای گرم و وضعیت تهویه‌ی نامناسب ورزشگاه‌ها در آن جام که آلمان هم به آن اعتراض داشت - خود را به زحمت بیندازد تا گل‌های بیش‌تری بزند؟

3- معمولاً در حمایت از فرضیه‌ی تبانی گفته می‌شود بازی تیم‌های آلمان و اتریش خسته کننده بوده و آلمانی‌ها پس از رسیدن به گل در دقایق ابتدایی صرفاً توپ را به هم پاس می‌داده‌اند. آیا با وجود سر و صدا و جنجالی که از روز قبل تیم الجزایر و رسانه‌ها به راه انداخته بودند و همین‌طور اعتراض تماشاچیان در حین مسابقه راه بهتری برای تبانی وجود نداشت؟ مثلاً نمی‌شد آلمان گلش را برای دقیقه‌ی 70 بگذارد؟ و یا به جای پاسگاری‌های مورد بحث، رو به خلق موقعیت‌های نصفه و نیمه و خراب کردن عمدی آن‌ها بیاورد؟ بسیار بعید است که گزارشگران محترم تلویزیون ما با شیوه‌های مرسوم تبانی آشنا نباشند!

در پایان این نکته را اضافه کنم که بازی‌های درخشان الجزایر چه در جام جهانی امسال و چه در سال 1982 برای شخص من که بی اندازه فوتبال دیده‌ام، قدری شک برانگیز است


نوشته شده در  سه شنبه 93/4/10ساعت  7:29 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()

ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو - زینت تاج و نگین از گوهر والای تو

آفتاب فتح را هر دم طلوعی می‌دهد - از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو

گرچه خورشید فلک چشم و چراغ عالم است - روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو

جلوه‌گاه طایر اقبال گردد هر کجا - سایه اندازد همای چتر گردون سای تو

در رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف - نکته‌ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو

آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد - طوطی خوش لهجه، یعنی کلک شکّرخای تو

آن‌چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار - جرعه‌ای بود از زلال جام جان افزای تو

عرض حاجت در حریم حضرتت محتاج نیست - راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو

خسروا پیرانه سر حافظ جوانی می‌کند - بر امید لطف جان بخش جهان بخشای تو

 


نوشته شده در  دوشنبه 93/4/9ساعت  12:3 صبح  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()

دوش در خیل غلامان درش می‌رفتم - گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی؟
(حافظ)

گاهی پیش می‌آید که با خودم فکر می‌کنم در زندگی برای خدا هیچ کار به خصوصی نکرده‌ام. اما وقتی دقیق‌تر به دنیای پیرامون می‌نگرم، می‌بینم با وجود بی‌نهایت انسان مُجد که مشغول یاری پروردگار هستند، دیگر نیازی به وجود افرادی مثل من نیست. بله، اگرچه ظلم و فساد بیرون از حد است، ولی در مقابل، بی‌شمار انسان هستند که در برابر آن ایستادگی می‌کنند. انسان‌هایی که تن به هرزگی‌ها و کثیفی‌ها نمی‌دهند. انسان‌های بزرگی که در زندگی، شرافت را با هیچ دستاوردی معاوضه نمی‌کنند. و در مقابل نیکی‌هایشان از دنیا هیچ پاداشی مطالبه نمی‌کنند. خدمت به پروردگار نباید برای خودنمایی باشد؛ نباید برای دستیابی به حس مهم بودن باشد. باید خالص باشد. و چنین انسان‌هایی در تواضع، فروتنی و اخلاص سرآمد هستند. آن‌ها در یکدیگر گم هستند. وقتی کاری می‌کنند، این آن‌ها نیستند که به چشم می‌آیند؛ فقط کار آن‌هاست که نمود می‌یابد.

خدایا، به ما توفیق پیوستن به این گروه را بده.


نوشته شده در  چهارشنبه 93/4/4ساعت  3:12 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()

<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیاست قدیمی
درندگی
فهمیدگی
نان و دلقک
سنگ پای ازغد
لانه نه، آن جا سگدانی بود
[عناوین آرشیوشده]