سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگر این اواخر رسانه‌های دنیا را با دقت بررسی کرده باشید، شاهد خواهید بود که برخی تقریباً حاضرند قسم بخورند که این اگر نه هفته‌های پایانی، دست کم ماه‌های پایانی حیات حکومت است. به عبارتی برخی معتقدند که شمارش معکوس برای زوال حکومت آغاز شده.

اما شخصاً چنین عقیده‌ای ندارم. قبلاً تأکید کرده‌ام که به آینده خوشبین نیستم و دلایلی محکمی هم برای این طرز فکر دارم.

اجازه بدهید یادآوری کنم که این اواخر شاهد بوده‌ام برخی سیاستمداران ایرانی با شوخ طبعی و بازیگوشی با احتمال فروپاشی برخورد می‌کنند. مثلاً چند روز پیش در تلویزیون دیدم که رئیس جمهور پزشکیان با پیراهن سفید جلسه‌ی هیئت دولت را برگزار کرده بود. این در نگاه اول معنای تسلیم می‌داد. منتها وقتی که دوربین تلویزیونی به ایشان نزدیک‌تر شد، یک لکه‌ی تیره‌ی بسیار کوچک گلدوزی شده، روی قسمت قلب پیراهن وی مشهود بود. و چنین اشاره‌ی ظریفی حاکی از تهدید بود. به عبارتی وی با مزاح تأکید کرده بود که هرگز تسلیم نمی‌شود و حتی آماده‌ی خون و خونریزی است.

از طرفی به عنوان مثال وزیر خارجه‌ی ایران، یعنی آقای عراقچی، طی مذاکرات با آمریکا لحنی بسیار رجزگونه و  تحریک کننده دارد که قبل‌تر سابقه نداشته. هم‌چنین وی همواره با ظاهری خندان به سؤالات رسانه‌ها پاسخ می‌دهد و برای زمین و زمان خط و نشان هم می‌کشد.

من احساس می‌کنم که سیاستمداران ایرانی هرگز احساس خطر نمی‌کنند و در حین توجه جهانی بی‌سابقه که اکنون به ایران معطوف شده، مشغول عیاشی از یک سو و نمایش برای جلب توجه بیش‌تر از سویی دیگر هستند. هر چه هست، احساس خطر نمی‌کنند. اگرچه مطمئناً احساسات آن‌ها نمی‌تواند چیزی را ثابت کند.

به هر حال، من دلایل محکمی دارم که ثابت می‌کند حکومت در آستانه‌ی فروپاشی نیست. حتی ممکن است آن‌ها در حال یک بازی سرگرم کننده‌ی تازه برای دست انداختن تحلیلگران باشند. اول این‌که سقوط سوریه که قاعدتاً باید تعیین کننده می‌بود، کم کم دارد از اذهان محو می‌شود، اما تأثیر عینی بر جا نگذاشته و روسیه را وادار به تسلیم نکرده. همین واقعیت ثابت می‌کند که کوشش‌های با ادعای مبارزه چندان موفق از آب در نمی‌آیند و حتی ممکن است یک بازی باشند.

از طرفی وضع زندگی شخصی من، می‌تواند یک مدرک واضح باشد. آن‌ها مشکلات مرا برطرف نمی‌کنند و این به معنای خاطر جمعی آن‌ها، دست کم از آینده‌ی نزدیک است. همین دیشب من پاهای بی‌قرار خیلی شدیدی داشتم. شاهد بوده‌ام که برخی پزشکان در تلویزیون حاضر می‌شوند و پاهای بی‌قرار را صرفاً "نیاز به حرکت دادن پا در موقع خواب" معرفی می‌کنند! لازم می‌دانم تأکید کنم که پاهای بی‌قرار، دست کم نوعی از آن که در نتیجه‌ی عوارض دارویی و به شکل مصنوعی ایجاد می‌شود، به مراتب هولناک‌تر است. به معنای واقعی یک شکنجه است.

به هر حال آن‌ها به ایجاد مزاحمت برای من ادامه می‌دهند. و این به خوبی نشان می‌دهد که نگران آینده نیستند. جالب آن‌که همین هفته‌ی پیش با مراجعه به رسانه‌های جهانی حکومت، شاهد بودم که آن‌ها برای عفو تقریباً التماس می‌کنند. در واقع آن‌ها وانمود می‌کردند کارشان یکسره است و اکنون در پی بخشش خواهیند. و بلافاصله یکی دو روز پس از این حادثه، آن‌ها مشکلات نسبتاً جدی که نیاز به یادآوری ندارد، برای من ایجاد کردند. یعنی از یک سو برای عفو تلاش می‌کنند و از سویی دیگر مرا اذیت می‌کنند. این نشان می‌دهد که آن‌ها همه را به بازی گرفته‌اند.

در الکلاسیکوی گذشته (بازی فوتبال بارسلونا و مادرید)، که همین چند شب پیش برگزار شد، اتفاق بی‌سابقه‌ای رخ داد. حتماً می‌دانید که مربی بارسلونا یک آلمانی است. در این بازی تمامی بازیکنان دو تیم با آگاهی قبلی از نقشه‌ی مربی آلمانی در حال تبانی به شکلی بسیار پیچیده‌تر از گذشته بودند. بازیکنانی من‌جمله رافینیا از برزیل و حتی آنتونی رودیگر از خود آلمان. البته رودیگر خیانت نکرده بود و فقط به شکل حرفه‌ای مشغول تبعیت از مربی ایتالیایی تیم خود بود. منتها نفس چنین تبانی که من احتمال می‌دهم حتی آقای فلیک هم تا انتهای بازی به آن پی نبرد، نشانگر تسلط حکومت بر اوضاع کنونی و تلاش او برای تغییر شرایط به نفع خود، و در نهایت نشانگر بی نیازی از تسلیم دست کم در این برهه بود.

کشورهای محور
در این‌جا لازم می‌دانم جهت تنویر افکار، لیستی ناقص از کشورهای موسوم به محور را که ادعای مبارزه دارند، ارائه دهم.

در شرق دور: ژاپن، اندونزی و مالزی
در اروپا: آلمان، اتریش، سوئیس (و لوکسامبورگ و لیکتن اشتاین)، مجارستان، بلغارستان و بوسنی
در آسیای میانه: ترکیه، ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان (و قبرس شمالی)
در خاورمیانه: سوریه، اردن و عمان (و اقلیم کردستان عراق)
در آفریقا: مصر، تونس، لیبی، سودان (و سودان جنوبی) و کنیا (و حداقل چهار پنج کشور دیگر)
در آمریکای لاتین: ونزوئلا، بولیوی و نیکاراگوئه

می‌توان این لیست را تا حدود 40-45 کشور گسترش داد. کشورهایی که من فعلاً از آن اطلاعی ندارم. مهم این است که ما با تعداد محدودی کشور و با جمعیت محدودی با ادعای مبارزه رو به رو نیستیم. و این که آن‌ها از روش متعصبانه‌ی خود نتیجه‌ی فوری نمی‌گیرند، مایه‌ی بدبینی است.

مخلص کلام این‌که: خیالتان کاملاً راحت! "حالا وقت سگ کشی نیست".


نوشته شده در  سه شنبه 04/2/9ساعت  5:11 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خرسندی (2)
این یک شمارش معکوس نیست
ایرونی
جنگل، نه جزیره
سوپر استار
[عناوین آرشیوشده]