این اواخر خیلی سعی میکنم از سر و صداهای بلندگوهای تبلیغاتی حاکمان فاصله بگیرم و قدری آرامتر زمان را بگذرانم. منتها به هر حال گاه گداری به طور اتفاقی صدای قیل و قالها به گوشم میرسد. گفتهام که آنها هرگز از رو نمیروند؛ هرگز کم نمیآورند؛ هرگز توی کتشان نمیرود. اصلاً این مهمترین ویژگی آنهاست: آنها به هیچ وجه حقیقت را نمیپذیرند. آنها همواره مدعی هستند. آنها هر چه که بیشتر اشتباهاتشان برایشان ثابت شود، بیشتر بر آن اصرار میکنند. تلاش برای اثبات کردن به آنها تلاشی بیهوده است. اگر قرار بود چیزی به آنها ثابت شود، خیلی زودتر از این حرفها ثابت شده بود. اصلاً در واقع ما حرفی با هم نداریم. اگر بنا به حرف بود، همان 14 سال پیش گفته شد؛ و در طی سالیان مدام هم تکرار شد. اگر قرار بود این افراد قانع شوند، خیلی زودتر از این حرفها قانع میشدند.
به هر حال در برخورد اتفاقی با قیل و قالها، دیشب شاهد بودم، بهروز افخمی، کارگردان سینما، نمایندهی پیشین مجلس شورا و مجری کنونی برنامهی سینمایی سیمای ایران، در برنامهاش باز هم با لحنی مدعی از "مسائل جنسی" انتقاد میکرد.
همچنین همین دقایقی پیش یک مجلهی وابسته به سپاه را تورق میکردم که در آن از رسم قدیم تعریف میکرد که گویا "آلبوم عکس خانوادگی" را به هر کس نشان نمیدادهاند. مجلهی سپاهی که ماهنامهی همین ماه گذشته است، یادآوری میکند که در زمانهای قدیم باید با "التماس" از افراد میخواستی، آلبومشان را نشان دهند. این مجله بدین ترتیب معتقد است که مسائل خصوصی نباید در معرض دید سایرین قرار گیرد. و از این طریق قصد دارد یک بار دیگر از سکس در برابر دید دیگران انتقاد کند.
همانطور که شاهد هستید، این افراد گستاخ همچنان سعی در پیش کشیدن بحث قدیمی مربوط به فعالیت جنسی بنده دارند.
"نقی معمولی" یک دیالوگ بسیار ورد زبان شده دارد. او برخی مواقع تأکید میکند که: "به من که دیگه نگو"! نقی، وقتهایی این حرف را میزند که اصطلاحاً "دیگ به دیگچه گفته، روت سیاه" و یا "سیر به پیاز میگوید، بو میدی"! به عبارتی وقتهایی که یک فرد رسوا در زمینهای، از حواشی مربوط به همان زمینه انتقاد میکند، نقی به او میگوید: تو یکی دیگر از این مسائل حرف نزن. میگوید: من که تو را از این لحاظ خوب میشناسم؛ تو دیگر نباید از این حرفها بزنی؛ تو دیگر نباید به من از این چیزها بگویی!
حالا حکایت ماست. افرادی که ثابت شده در زمینهی مسائل جنسی در دنیا به شدت رسوا هستند، همچنان از آن انتقاد میکنند!
جالبتر آنکه وقتی بحث رواج سکس در میان عوامل حکومت از سوی من مطرح شد، آنها حتی کمترین تلاشی نکردند که آن را انکار کنند! به عبارتی اینقدر اوضاع بیخ دار بود که آنها خود به آن معترف بودند!
و همینها با گذشت 6 سال همچنان از یک مورد به مراتب جزئیتر اینچنین بی پروا ایراد میگیرند.
من برای اذهان فهمیدهتر و حق جوتر، در اینجا یک بار دیگر تکرار میکنم که در مورد اصل قضیه، یعنی زشت بودن سکس در مقابل دیگران، من و ما هیچ بحثی با دیگران نداریم. من از بهروز افخمی و مجلهی سپاه بیشتر اعتقاد دارم که سکس باید مخفیانه صورت گیرد. و اصلاً اگر بنا باشد کسی در این زمینهها ادعایی داشته باشد، من خیلی صلاحیت بیشتری دارم - نسبت به افرادی مثل افخمی. از طرفی من فردی شناخته شده هستم. فکر میکنم پاکدامنتر از من در دنیا کسی نیست. شما میتوانید شهادت دهید که من حتی از لباس عوض کردن در مقابل سایرین، شرم و حیا دارم؛ به هر حال مرام من مشخص است.
به هر حال من در این مورد که سکس باید خصوصی باشد، بحثی ندارم. منتها بحث اینجاست که آیا وضعی که من در آن قرار دارم، اصطلاحاً همان "ملأ عام" است یا نه. بحث این است که آیا من به واقع در مقابل دیگران سکس کردهام.
اگر بنا باشد وضع من، در معرض دید قرارگیری تلقی شود، من باید زندگی را به کل تعطیل کنم و 24 ساعت شبانه روز یک دست "کت و شلوار" بپوشم و دست به سینه روی صندلی راحتی بنشینم!
در این مورد زیاد حرف زده شده. به هر حال من عقیده دارم که مسائل خصوصی حتی در این وضع من نباید مورد هجمه قرار گیرد. فعالیت جنسی من، یک مورد کاملاً شخصی است و تماشاچیان نباید به آن حساسیت نشان دهند. در واقع باید آن را نادیده بگیرند. همانطور که توالت رفتن مرا نادیده میگیرند!
در پایان یک دیالوگ معروف فیلم سینمایی "مارمولک" را که میتواند تمام بحثها را در این خصوص خلاصه کند، در اینجا میآورم:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت!