آن‌چه در پی می‌آید، صرفاً یک فرض است. انتظار ندارم حتی بخشی از آن را بی برو برگرد بپذیرید. ولی خواهش می‌کنم در مورد آن هیاهو هم نکنید و مرا بابت عجیب بودن آن سرزنش نکنید. آن را به عنوان یک احتمال هرچند ضعیف به ذهن بسپارید. ممکن است راهگشا باشد. این فرض نتیجه‌ی مدت‌ها کلنجار رفتن من با انواع و اقسام علایم ضد و نقیض است. خاطر نشان می‌کنم، خبرنگاران گروه محور، به طور مشخص از طریق دو وب سایت آنادولو و زد‌دی‌اف، آن را تأیید کرده و در تکمیل آن نقش داشته‌اند.

 بنده‌ی پیر مغانم که ز جهلم برهاند - پیر ما هرچه کند عین ولایت باشد

 در این بیت، حافظ لطف پیر مغان را، رهاندن وی از جهل عنوان می‌کند و این را نشانگر نهایت دوستی و ولایت می‌داند. واژه‌ی ولایت در بیت حساسیت برانگیز است و از آن‌جا که حافظ خود را "بنده"ی این ولی اعلام می‌کند، نشان می‌دهد که از نظر حافظ، ولایت به هر معنایی مختص خداست.

 در سراسر دیوان حافظ می‌توان چنین طعنه‌هایی به مفاهیم ولایت، زیارت، امامت (به معنای پیشنمازی، در زمان حافظ این کلمه معنایی بسیار عام‌تر داشته و هنوز مختص چند نفر نبوده) و غیره مشاهده کرد.

 برای افراد پیگیر تاریخ این همواره یک سؤال است که چرا با توجه به قرارگیری مقر حکومت در بریتانیا، آدولف هیتلر، روسیه را به عنوان میدان جنگ اصلی انتخاب کرد و به بریتانیا که فاصله‌ای بسیار نزدیک‌تر هم داشت حمله نکرده، به روسیه لشکرکشی کرد. من قدیم‌ها در اینترنت خواندم که این به آن دلیل بوده که هیتلر بریتانیا را دارای تاریخ غنی می‌دانسته و برای آن احترامی به مراتب بیش‌تر از روسیه قائل بوده.

 از سقوط امپراتوری فراگیر فارس اکنون حدود 200 تا 250 سال می‌گذرد (ادعاهای من از این‌جا شروع می‌شود! سقوط فارس، کم‌تر از 250 سال پیش). تهاجم فارس بر خلاف تمام تصورات نه از شرق و نه از غرب صورت گرفته. این یک حمله‌ی وحشیانه بوده که از شمال روی داده؛ از سوی روس‌ها. "شاهنامه" که پس از این جنگ در فارس تألیف می‌شود هم اختلاف "ایران" را با همسایه‌ی شمالی، به نام توران، ذکر می‌کند.

 بخش بزرگی از جمعیت فارس با این تهاجم به آلمان امروزی می‌گریزند و در آن‌جا حکومت تازه و کوچک، زبان تازه و، با جهت دادن به زاد ولدها، در طی چند نسل، نژاد و رنگ پوست و موی تازه را بر می‌گزینند. آن‌ها برای مبارزه با حکومت تازه شکل گرفته، روسیه، خود را کاملاً مخفی می‌کنند.

 روسیه هم خود را به عنوان مقر واقعی امپراتوری تازه شکل گرفته کاملاً مخفی می‌کند. آن‌ها در ظاهر حکومت را به بریتانیا می‌سپارند.

 پس از حمام خون در فارس، در سراسر قلمرو رسمی حکومت تازه شکل گرفته، مزدوران شروع به تنظیم کتب تاریخی و کلاً انواع و اقسام متون جعلی بازمانده تا امروز می‌کنند. آنان به سرعت این کار را می‌کنند.

 هم‌چنین آنان آیین مسیحیت را ابداع کرده و آن را ترویج می‌دهند.

 رابطه‌ی حکومت با توده خیلی ساده‌تر از آن چیزی است که ممکن است تصور شود. حکومت در هر آبادی چهار پنج گزمه که داشته، از طریق همان‌ها کل جمعیت را تحت فرمان می‌گرفته. کافی بوده یک نظامی یک روز به خانه‌ی یک دهقان زحمتکش و از همه جا بی خبر مراجعه می‌کرده و به او می‌گفته، مثلاً، به درخواست حاکم تا ده سال دیگر باید هفت بچه به دنیا بیاورد. سپس یک کیسه زر جلو او می‌انداخته و می‌گفته: "این هم مواجبت".

 و با این سازوکار مثلاً می‌شده به زاد ولدها جهت داد و نژادهای تازه را روی کره‌ی خاکی ایجاد نمود.

 دانشمندان بزرگ ایران، افرادی مثل مولوی و حافظ، از قبل مشغول مبارزه با ایده‌ی تشیع که قدمتی طولانی داشته، بوده‌اند. خاطر نشان می‌کنم که آیین حضرت محمد صرفاً حدود 800 سال است نازل شده.

 حکومت به بریتانیا تفویض می‌شود. با قدرت گرفتن آلمان جنگ اول شکل می‌گیرد. با پایان این جنگ آیین یهودیت هم ابداع شده و گسترش می‌یابد. آن‌ها این بار از افراد با قیافه‌های عجیب و ترسناک (weird) می‌خواهند آیین یهودیت را به عنوان یک نژاد و یک مذهب پایه ریزی کنند.

 علت اعتراض هیتلر به یهودیت و به کمونیسم روسی هم در همین اتفاقات نهفته. کم کم جنگ دوم پیش می‌آید و با پایان آن، این بار ایالات آمریکا مأمور ایفای نقش حاکم می‌شود.

 مراودات سیاستمداران
سیاستمداران در برخورد با هم به کل زیر هر واقعیتی می‌زنند و کاملاً رسمی برخورد می‌کنند. این‌طور نیست که مثلاً تا به هم رسیدند، سفره‌ی دلشان را باز کنند. در همین مورد سوریه، مکانیسم مهاجرت آقای اسد به روسیه، به عنوان مثال به این ترتیب است که ایشان یک پیغام محرمانه به ولادیمیر پوتین می‌دهد و از او رسماً می‌خواهد با توجه به هم پیمانی رسمی دو کشور و با توجه به بحرانی که در سوریه پیش آمده، به ایشان پناهندگی بدهد. پوتین البته می‌تواند این را رد کند. ولی اگر در بین مأموران انتقال پیام فقط یک نفر وجود داشته باشد که از اصل ماجرا بی خبر باشد، امتناع پوتین می‌تواند در ذهن این مأمور سؤال ایجاد کند که چه طور در این شرایط بحرانی ما به کشور دوست خیانت کردیم. و این برای پوتین خطرناک است.

 به هر حال از من بپذیرید یا نه؛ قلب فتنه و اتاق فرمان، مسکو است.

 پی نوشت: تنها چیزی هم که می‌تواند حسن نیت آلمان را اثبات کند، فروپاشی قریب الوقوع حکومت است.


نوشته شده در  سه شنبه 03/10/11ساعت  11:28 صبح  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
رسوایان جهان
ببو
سیمئونه دوپینگ کرد!
یک پیروزی دیگر
جواب هایی که داده نشد
[عناوین آرشیوشده]