سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این یک بحث احتمالاً جنجالی است. با توجه به تجربیات بسیار زیادی که در زمینه‌ی روان شناسی و روان پزشکی دارم، از نظر من هر یک از ابنای بشر از نظر روحی دست کم تا حدّی بیمار است. هر کس از نظر روحی با سطح مشخصی از مشکلات دست به گریبان است. ولی بیماری برخی شدیدتر است. و جالب توجه این‌که این بیماری شدید که ظاهراً باید فرد را در زندگی بی استعداد و بی‌کفایت کند، به طرز عجیبی عامل رشد و پیشرفت عده‌ای می شود. برای مثال در این‌جا وضعیت روحی چهار سرمربی بسیار موفق دنیای فوتبال را مورد بررسی قرار می‌دهم. قبل از هر چیز باید بگویم وضع هر یک آن قدر وخیم است که نه تنها باید مورد درمان قرار بگیرند، بلکه از نظر من باید مدتی را در بیمارستان بگذرانند.

یوآخیم لو
سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان. او به "اختلال شخصیت اسکیزویید" مبتلاست. این بیماری با روحیاتی مثل انزوا، عصبانیت، خودبینی و خودستایی همراه است. افراد مبتلا به طرز شگفت انگیزی باهوش هستند. این باعث می‌شود آن‌ها در دروغگویی و قلب حقایق استاد باشند. همه‌ی این‌ها در مورد لو صادق است. عصبانیت‌های کنترل نشده‌ی این افراد همیشه مشکل ساز می‌شود. مشکل دیگر این است که آن‌ها تحت فشار زیاد قابلیت تصمیم گیری هوشمندانه‌ی خود را از دست می‌دهند و تصمیمات احمقانه‌ای اتخاذ می‌کنند. یوآخیم لو در فینال یورو 2008 و نیمه نهایی جام جهانی 2010 با تصمیمات عجیب خود تیم بسیار موفق آلمان را با شکست مواجه کرد.

خوزه مورینیو
چیزی که باعث خاص بودن مورینیو می‌شود، "اختلال شخصیت مرزی " است. این بیماری با نوسانات شدید احساسی در فرد مبتلا مشخص می‌شود. مبتلایان به این بیماری همواره سعی می‌کنند با رفتارهای عجیبی که از خود نشان می‌دهند، در اطرافیانشان ترس ایجاد کنند. این افراد برای موفقیت دیوانه وار تلاش می‌کنند و برای دستیابی به هدف از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند. این افراد بی اندازه ستمگر و بی رحم هستند. اطرافیان آن‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: افرادی که تحت تأثیر آن ها قرار می‌گیرند و افرادی که از آن‌ها تأثیر نمی‌پذیرند. آن‌ها به دسته ی اول تقریباً عشق می‌ورزند و از دومی بی‌نهایت دوری می‌کنند.

گواردیولا
بیماری این یکی تا اندازه‌ای خفیف‌تر و البته بسیار رایج‌تر است. او به اختلال خلق بالا از نوع هیپومانیا مبتلاست. افراد مبتلا به این بیماری از خود شور و هیجان بیش از حد و در واقع نوعی شادی مفرط را نشان می‌دهند. بیماری این افراد باعث می‌شود آن‌ها بسیار متقلب باشند. آن‌ها از هر استرس تازه‌ای استقبال می‌کنند و شاید همین عامل موفقیت بعضی از آن‌ها باشد.

لویی فان خال
سرمربی هلندی که همراه با تیم‌های مختلف موفقیت‌های شایانی کسب کرده. او به "اختلال شخصیت وسواسی-جبری" مبتلاست. افراد مبتلا به این بیماری بیش از اندازه منظم و پایبند به برخی اصول مورد علاقه‌ی خود هستند. توجه بیش از حد به برخی اصول و سرگرم شدن در جزئیات آن‌ها و از طرفی بی توجهی به مسائل مهم‌تر، از آن‌ها افرادی تقریباً کودن می‌سازد. عامل موفقیت این افراد کار کردن فراوان و خستگی ناپذیری آن‌هاست. کار زیادی که الزاماً نتیجه بخش نیست؛ اما به هر حال به چشم می‌آید و باعث تمجید دیگران می‌شود.

این بحث برای این بود که متذکر شوم افراد موفق لزوماً افراد سالم و به ویژه لایقی نیستند و سیستم‌های بشری برای گزینش افراد موفق لزوماً کفایت و کارآمدی افراد را ملاک قرار نمی‌دهند. بسیاری از افراد هستند که با توجه به مسیر زندگیشان فرصت مناسبی برای پیشرفت به دست می‌آورند و البته از آن به راحتی نمی‌گذرند. در واقع عامل بخت و اقبال در تعیین میزان موفقیت افراد نقش مهمی ایفا می‌کند.

پی نوشت: این پی نوشت در سال 1403 اضافه می‌شود. در زمان تنظیم نوشته با وجود تجربیات نسبتاً بالا در زمینه‌ی روان شناسی، اما هنوز در این زمینه یک طفل نوپا بوده‌ام. در نتیجه وضع روحی آقای لو و هم‌چنین گواردیولا را اشتباه تشخیص دادم. بیشتر توضیح نمی‌دهم. تجربه به من می‌گوید افراد را نباید با قالب‌های روحی که در روان پزشکی معرفی شده دسته بندی کرد. ضمن این‌که گوشزد کردن ویژگی روحی هر فرد از لحاظ روان پزشکی به او، هر چه قدر هم روحیه‌ی او نزدیک به سلامتی باشد، درست مثل یک جنایت در حق اوست.


نوشته شده در  یکشنبه 93/2/21ساعت  3:32 صبح  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درندگی
فهمیدگی
نان و دلقک
سنگ پای ازغد
لانه نه، آن جا سگدانی بود
سیاست داخلی
[عناوین آرشیوشده]