لحظاتی پیش به طور اتفاقی بخشی از برنامهی تلویزیونی امروز استاد رحیم پور را مشاهده کردم. ایشان به مناسبت سالگرد اشغال سفارت آمریکا، مشغول ارائهی یک سری دلایل ناموجه دیگر برای چنان اقدامی بود. ضمن اینکه با تأکید بر کلمهی "لانه" یک بار دیگر سعی داشت یک فعالیت جنسی ساده را که در نتیجهی انواع سوء تفاهمات، چهار سال پیش از من سر زده بود، "حیوانی" تلقی کند!
من خیلی وقت است برنامههای حسن رحیم پور ازغدی را تماشا نمیکنم. او یکی از پرروترین موجوداتی است که تاریخ بشر به خود دیده. حتی محمود احمدی نژاد هم به پای او نمیرسد. در واقع من عقیده دارم کلاً ایرانیها خیلی بدتر و شرورتر از هم نوعان خود در خارج از کشور هستند. مثلاً من معتقدم بی ناموستر از روحانیون شیعه در تاریخ زاده نشده.
من مدام رسانههای مطرح غربی را رصد میکنم. به والله حتی جزئی از شرارتی که در ایران میبینم را در آنجا نمیبینم. آنها در مقابل ایرانیها واقعاً جنتلمن هستند. ایرانیها سفلهترین سگهای حکومتند.
مع الوصف من ترجیح میدهم کمتر شاهد برنامههای استاد باشم. ایشان پس از انبوهی ضایع شدنها، همواره فقط در حال ادعاست. ضمن اینکه به انواع ابزارها هم مسلح است. وی هر هفته 4 برنامهی یک ساعته برای واق واق صرف از صدا و سیما در اختیار دارد. کسی هم پاپی او نمیشود. دستش باز است. کسی هم او را به خاطر سطحی نگرانهترین و پوپولیستترین استدلالها مورد نکوهش و یا حداقل مؤاخذه قرار نمیدهد. به هر حال تا بن دندان مسلح است.
به هر حال این برنامهی استاد در تلویزیون مرا بر آن داشت چند سؤال از او بپرسم. جای سؤال است؛ آیا وی که سکس را تا این اندازه قبیح میداند، خودش تا حالا سکس نکرده؟! آیا مثلاً در سگدانی شخصیاش سکس نمیکند؟ آیا تا حالا توله به دنیا نینداخته؟ آیا اگر کسانی به این محدودهی شخصی او وارد شوند، میتواند تعهد دهد که، حتی در اثر سوء تفاهم، به سکس ادامه نمیدهد؟
ببخشید، قدری عفت کلام را زیر پا گذاشتم. منتها هنوز به اندازهی استاد بی تربیتی نکردهام! به هر حال استاد طوری وانمود میکند که گویی یک روحانی شیعه نیست و یک روحانی مسیحی است که کلاً تارک دنیا و بیگانه با سکس است!
بگذریم ... اجازه بدهید در اینجا قدری راجع به سفارت آمریکا صحبت کنیم. اخیراً تأکید میشود جنگ ایران و عراق در نتیجهی اشغال سفارت نبوده. میدانید چرا؟ چون میخواهند این تلقی را در اذهان ایجاد کنند که اشغال سفارت برای ایران حتماً هزینه بر بوده و از طرفی جنگ ایران با آمریکا یک جنگ زرگری نیست. به هر حال آنطور که به نظر میرسد آنها به سرعت دارند افکار عمومی را از دست میدهند و سعی میکنند با این ترفندها وجههی خود را حفظ کنند. اما اشغال یک سفارت در هر حال مذموم است. سفارت در واقع بخشی از خاک یک کشور طرف مراوده در کشور دیگر است. کشور میزبان موظف است امنیت آن را تأمین کند. در صورت تعرض به آن، حتی کارکنان آن حق دارند به روی متعرضین آتش اسلحه بگشایند.
همهی اینها چیزهایی است که همه میدانیم. حداقل، امروزه، همه میدانیم. و اکنون که همه میدانیم، جمهوری تلاش میکند اثبات کند که آنجا یک سفارت نبوده؛ بلکه مثلاً جاسوسخانه بوده!
در مقابل خیلیها گفتهاند: گیرم جاسوسخانه بوده؛ جاسوسی برای سفرا یک عرف غیر رسمی است. سفرای ایران هم در همه جای دنیا به طور غیر رسمی در حال جاسوسیاند.
این دلیلی است که بحث از آن تا آنجا بین افراد رایج شده که همین امروز استاد رحیم پور هم به طور مبهم به آن پرداخت و توضیحات عجیب و غریب بیشتری دربارهاش ارائه داد.
به هر حال دیدگاه حاکمیت ایران این است که در سفرات آمریکا توطئههای غیرعادی در جریان بوده. آنها معتقدند در همان ساختمان سه در چهار متر، سفرا در حال نقشه ریختن برای سقوط انقلاب بودهاند!!!
البته مدارک آن هم منتشر شده. منظورم مدارک این توطئه است. و این دقیقاً خنده دارترین بخش ماجراست! گفته میشود، درست قبل از تسخیر سفارت، کارکنان تمام اسناد را رشته رشته کردهاند؛ منتها از قضا با فعالیت جهادی دانشجویان پیرو خط امام، تمام اسناد بازسازی شده! به عبارتی ادعا میشود که دانشجویان، افرادی مثل معصومه ابتکار، عباس عبدی و سعید حجاریان، دور هم نشسته و از میان انبوهی رشتهی باریک کاغذ، رشتههایی که گنجایش دو حرف الفبای انگلیسی را دارند، تمام مدارک اولیه را ترمیم کردهاند!!!
این کار البته ممکن است؛ ولی اگر از هوش مصنوعی هم بخواهید تخمین بزند به چند سال زمان نیاز دارد، پاسخ خواهید شنید: یک میلیون سال!!!
به هر حال رشته رشته کردن "مدارک" اساساً روشی برای امحای دائمی و غیر قابل بازگشت آنهاست؛ منتهی گویی مجاهدان خمینی در این زمینه هم یک جادو سوار کردهاند!
به هر حال این مدارک هفتاد جلد (!) کتاب شده که منتشر هم شده. و به نظر میرسد بیش از این نیازی به مدرک برای جاسوسی نباشد!
تا اینجای مسئله در دنیای امروز هم در موردش بحث میشود. در اوایل کار که مردم ساده دل ایران نیاز به این همه بحث نداشتهاند و خیلی راحتتر کنترل میشدهاند. ولی امروز کار به جایی رسیده که بحث اینقدر طولانی شده.
و تازه از اینجاست که انبوهی بحث دیگر شکل میگیرد. سؤال اینجاست که به عنوان مثال اگر هم در سفارت، آمریکاییها مشغول توطئه بودهاند، چرا خمینی و پیروانش رو به روش عاقلانهتری برای مقابله نیاوردهاند؟ مثلاً چرا به طور رسمی رابطهشان را با آمریکا قطع نکردهاند؟ چرا سفارتخانه را رسماً تعطیل نکردهاند؟ چرا اعضای سفارت را اخراج نکردهاند؟
جوابی داده نمیشود! در واقع این سؤال فعلاً به طور رسمی مطرح نشده! شاید چند سال دیگر مطرح شود و از همین پاسخهایی که میبینید، به آن داده شود! شاید، شاید!!!
ممکن است جواب دار و دستهی خمینی این باشد که برخورد با این شیطنت، صرفاً نیازمند یک اقدام انقلابی بوده. یعنی الا و بلا باید به این طریق سفارت بسته میشده!!! در این صورت باز سؤال پیش میآید که گروگان نگه داشتن کارکنان سفارت برای مدتی بیش از یک سال چه معنایی میدهد؟!
مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت، در کتابی مینویسد (دقت کنید که ممکن است در دورهی کنونی، متن کتابهای او هم مورد سانسور و جعل قرار گرفته باشد؛ به کتاب مراجعه نکنید، من اطلاعات موثق به شما میدهم) اگر دانشجویان اصرار داشتند که سفرا جاسوس هستند، چرا مثلاً برای آنها دادگاه تشکیل ندادند و آنها را محاکمه نکردند؟! چرا به این رویهی عجیب اصرار کردند؟ و بازرگان بارها تکرار میکند که اگر آنها خطا کرده بودند، چرا و چرا و چرا آنها را محاکمه نکردید؟؟؟
در همان کتاب، بازرگان مینویسد روز اشغال سفارت 14 آبان بوده و دولت موقت روز قبل از آن، یعنی 13 آبان، استعفا کرده بوده و بدین وسیله سعی دارد تأکید کند که استعفای دولت ربطی به اشغال سفارت نداشته.
به هر حال بازرگان این کتاب را برای الیت نوشته. وگرنه مردم که این چیزها را نمیفهمیدهاند!!!
فکر میکنم به قدر کافی در این مورد بحث شد. ببینیم پاسخ تازهی حکومت چیست.
شایان ذکر است که هدف اصلی از کل این بازی تحقیر ملت ایران بوده. در میزگردهای معروف آقای قدیری ابیانه، سفیر اسبق ایران در ایتالیا، به همراه روزنامه نگار آمریکایی که از تلویزیون ایتالیا پخش میشود، فرد آمریکایی گستاخانه مشکل به وجود آمده را ناشی از فرهنگ پایین ایرانیها عنوان میکند. او میگوید شرقیها قادر به درک "اصل مصونیت" نیستند؛ همانطور که، به گفتهی او، وقتی در گذشتهی دور برای حکومت عثمانی سفیر فرستاده میشده، این حکومت سر بریدهی آنها را برای غرب پس میفرستاده!