سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در این‌جا باید به اطلاع نخبگان ایرانی برسانم که اخیراً با اثبات همدستی تاریخی حکومت آلمان با حاکمیت جهانی، بالأخره آلمان هم سقوط کرد.

این چیزی است که قطعاً رخ داده و نخبگان آلمانی هم آن را تأیید کرده‌اند. همین دیشب در برنامه‌ی زنده‌ی تلویزیونی از شبکه‌ی 2 آلمان، شاهد بودم که مجری برنامه به وضوح با پرخاش، با صدراعظم اولاف شولتس مشغول صحبت شده بود. سقوط آلمان اکنون یک واقعیت عینی است. این چیزی است که ظاهراً نخبگان گروه موسوم به محور را شدیداً ناامید کرده.

اما در این بین با حیرت شاهدم که درست به مناسبت همین واقعه، درست به مناسبت اثبات همدستی آلمان، نخبگان بریتانیایی، آمریکایی و روس، با هیجانی غیر قابل وصف مشغول شادمانی شده‌اند! بله، آن‌ها درست به همین علت اکنون سر از پا نمی‌شناسند. کبکشان خروس می‌خواند. "با دمشان گردو می‌شکنند"!

من هر چه فکر می‌کنم نمی‌توانم دلیل این شادمانی را درک کنم. آیا آن‌ها از این‌که حکومتشان در واقع وسیع‌تر از آن‌چه پیش‌تر تصور می‌کرده‌اند، بوده، به وجد آمده‌اند؟! اما این که خوشحالی ندارد. آن‌ها باید از این بابت شرمنده باشند.

آیا آن‌ها از این که اکنون هیچ حکومت مبارزی در دنیا باقی نمانده تا آنان را تنبیه کند، این چنین ذوق زده شده‌اند؟ باید تذکر داد که این پایان بازی نیست. هم‌چنان که در طی سالیان ثابت شده، یک سیب را که بالا بیندازید، هزار چرخ می‌خورد تا به زمین برسد. به عبارتی هنوز دنیا آبستن حوادث زیادی خواهد بود. این نخبگان نباید احساس کنند قسر در رفته‌اند.

جالب است بدانید خود پادشاه چارلز (King Charls) هم درست به همین مناسبت، زبان به کنایه چرخانده و خواستار درس گرفتن از "تاریخ" شده! فردی که در این وضع باید از همه بیش‌تر سرش پایین باشد.

از همه بدتر نخبگان روس هستند. آن‌ها دیگر نباید این‌چنین "تاریخ" را فراموش کرده باشند. آن‌ها که برای 75 سال ادعای مبارزه داشتند و همین که فهمیدند حکومتشان از اول فاسد بوده، نه تنها بر ضدش کودتا نکردند که شروع به کرنش او کردند!

روس‌ها زمانی که شخص من به اشتباه گمان برده بودم نتیجه‌ی شنود افکارم در اختیار ایرانی‌ها و کل جهان قرار می‌گیرد، با وجود ارتباط رسانه‌ای مداوم با بنده، این اشتباه را گوشزد نکردند و در نتیجه انواع سوء تفاهمات بین من و سایرین شکل گرفت که شرح آن را خود می‌دانید. نخبگان روس تا این حد بی وجدان هستند.

به هر حال من مدام سعی می‌کنم با مراجعه به رسانه‌های حکومت علت سور و سرور کنونی را درک کنم، ولی چیزی نمی‌فهمم. جالب است بدانید سگ‌های ایرانی مأمور اینترنت هم در این برهه به طرز بی نظیری امکان استفاده از اینترنت را آن هم با سرعت بالا برای من فراهم کرده‌اند، تا احتمالاً من با مشاهده‌ی این شادمانی، "افسرده" شوم!!!

به هر حال من این روحیات را درک نمی‌کنم. شاید به این علت که آن‌ها انگلیسی حرف می‌زنند و من زیاد انگلیسی بلد نیستم. مهم‌ترین علت ثبت این نوشته هم همین بود که از نخبگان ایرانی انگلیسی بلد درخواست کنم به رسانه‌های نامبرده مراجعه کنند و اگر توانستند درک کنند کجای این ماجرا می‌تواند خنده دار باشد!

البته گزارشگران ورزشی ایرانی، هر چه قدر هم داعیه‌ی اطلاع از زبان انگلیسی را دارند، لطفاً به این مقوله وارد نشوند. همان‌ها که به بازیکن انگلیسی، Jude BELLingham، دیر سالی است با اصرار می‌گویند: BLINgham؛ و تازه هر چه هم به اشتباهشان اشاره می‌شود، از رو نمی‌روند و باز اشتباهشان را تکرار می‌کنند! کارکنان وزارت خارجه هم سعی کنند از درک رسانه‌های حکومت برحذر باشند. آن‌ها انگلیسی را از پایه بد فهمیده‌اند. یادتان هست که درست مثل یک شاگرد دبیرستانی زبان انگلیسی، فقط یک معنا از کلمه‌ی lift در ذهن داشتند؟ یادتان هست to lift the sanctions را "برداشتن" تحریم‌ها معنی کرده بودند و خواستار استفاده از کلمه‌ی terminate شده بودند؟!

به هر حال قبلاً در مورد هر دو اشتباه به قدر کافی صحبت کرده‌ام. چنین افرادی سعی نکنند وضع فعلی دنیا را درک کنند. چرا که ممکن است فقط به سوء تفاهم دامن بزنند. بگذریم ...

القصه، حالا علی مانده و حوضش! اکنون دیگر به معنای واقعی کلمه، من مانده‌ام و یک دنیا فساد!

در این مقطع تنها راه حل این است که افرادی که واقعاً خیرخواهند و یا افرادی که دوست دارند به خیرخواهی رو بیاورند، هر چه سریع‌تر با همان روش پیشگفته، با تلاش برای آگاه سازی مستقیم مردم، حکومت را براندازند.

اگر هم اصرار بر ادامه‌ی همین وضعیت است، لااقل حکومت شرافت به خرج داده و مشکلات شخصی مرا برطرف کند. من مطمئن هستم با برنامه ریزی شخصی قادرم کار را تمام کنم.


نوشته شده در  جمعه 103/8/4ساعت  8:11 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درندگی
فهمیدگی
نان و دلقک
سنگ پای ازغد
لانه نه، آن جا سگدانی بود
سیاست داخلی
[عناوین آرشیوشده]