سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این روزها خیلی در این وبلاگ از فوتبال می‌نویسم. به هر حال خواننده‌ی محترم از علاقه‌ی من به این ورزش و از اطلاعاتم در این زمینه آگاه است.

در این‌جا یکی از صحنه‌های جنجالی تاریخ فوتبال را مورد واکاوی بیش‌تر قرار می‌دهم. صحنه مربوط است به جام جهانی فوتبال سال 2006 در جمهوری (فدرال) آلمان و بازی نهایی آن مسابقات.

در فینال دو تیم ایتالیا و فرانسه به مصاف هم رفته بودند. اما صحنه‌ی مورد نظر من در وقت اضافی این دیدار رخ داد. بگو مگویی بین زیدان بازیکن اسطوره‌ای فرانسوی‌ها و یک بازیکن نه چندان نام آشنای ایتالیایی‌ها رخ داد. تصاویر دهن به دهن شدن آن‌ها را پخش می‌کرد که ... ناگهان زین الدین زیدان با فرق سر ضربه‌ی محکمی به شکم بازیکن ایتالیا وارد کرد. و ... این آغاز جنجالی بزرگ در فوتبال بود. جنجالی که حتی مقامات سیاسی دو کشور را هم به واکنش واداشت.

رسانه‌ها پیاز داغ قضیه را زیاد می‌کردند. مهم‌ترین سؤال این بود که مگر آن بازیکن ایتالیا به زیدان چه گفته بود که او را تا این حد عصبانی کرده بود. رسانه‌ها گمانه‌های متفاوتی را مطرح می‌کردند. بعضی پای اعتقادات را پیش می‌کشیدند و مدعی بودند حرف‌های بازیکن ایتالیایی را لب خوانی کرده‌اند و دریافته‌اند او زیدان را به خاطر مسلمان بودنش "تروریست" نامیده! و همین خشم زیدان را برانگیخته! به ویژه که زیدان به روش مرسوم در دعواهای خیابانی جوانان مسلمان الجزایری به شکم آن ایتالیایی ضربه زده بود.

به هر حال دو بازیکن تا مدتی سکوت کردند و از بازگوکردن حقیقت طفره رفتند. تا این‌که بازیکن ایتالیا سکوت را شکست. او گفته بود: بین ما بحث درگرفته بود. من جملاتی در مورد خانواده‌اش به او گفتم. جملات جالبی نبودند؛ ولی این حرف‌ها بین فوتبالیست‌ها رایج است. و این واکنش تند زیدان را به دنبال داشت.

به عبارتی بازیکن ایتالیا توهین نژادی یا مذهبی به زیدان نکرده بود و فقط، به تعبیر ما ایرانی‌ها، به او فحش خواهر و مادر داده بود.

بازیکن ایتالیایی حتی در این زمینه یک کتاب طنز هم تحت عنوان "290 جمله‌ای که می‌توانستم به زیدان گفته باشم" منتشر کرد و در آن عین عبارت به زبان رانده را منعکس نمود.

به هر حال این پرونده‌ی جنجالی فوتبال هم بسته شد. اما طنز تلخ ماجرا این بود که اصلاً بازی فینال بین دو تیم از قبل تعیین شده بود؛ یعنی تبانی!

 


نوشته شده در  چهارشنبه 102/2/27ساعت  3:15 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درندگی
فهمیدگی
نان و دلقک
سنگ پای ازغد
لانه نه، آن جا سگدانی بود
[عناوین آرشیوشده]