اسلام بر حق نیست چون دین من و توست. و نباید از آن دفاع کرد تا غرور سطحیمان تأمین شود (آنچه از سوی برخی افراد تازه به دوران رسیدهی مغرور در برخی کشورهای اسلامی - در تظاهرات ها و ... - دیده میشود). اسلام بر حق است چون به بر حق بودن آن از عمق وجود اعتقاد داریم. و از آن دفاع میکنیم چون واقعاً بر حق است.
توضیحی است در مورد بحثی که اولین بار مرحوم مغفور شریعتی در کتاب "اسلام شناسی" پیش کشید. ایشان میگوید هر نوع پرهیز از گناه نمیتواند "تقوی" باشد. تقوی زمانی حاصل میآید که فرد با یک بینش قوی نسبت به زشت بودن گناه از آن اجتناب کند. من نمیخواهم بگویم "پرهیزگاری" مطلقاً مستوجب اجر نیست؛ بلکه مسلم میدانم که ارزش تقوی به مراتب بالاتر از پرهیزگاری است. پرهیزگاری آن است که فرد از هر آنچه برایش "گناه" نامیده شده با تمام توان دوری کند. واضح است که چنین طرز اجتناب از گناه مستلزم صرف انرژی زیاد است و حتی عواقب روانی خاص خود را برای فرد در پی دارد. این نوع اجتناب از گناه در بین افراد مبتلا به بیماری روحی "افسردگی از نوع پرخاشگر" بسیار شایع است. در این زمینه یک استثنا وجود دارد و آن هم این است که اگر فرد با اعتقاد عمیق به درستی فرمان خدا در پرهیز از گناهان از آنها دوری کند، بدون آنکه زشتی هر یک را تک تک تشخیص داده باشد، باز هم میتوان گفت از تقوی برخوردار گشته. اما یک پرهیزگاری وجود دارد که بسیار زشت است و آنهم این که فرد به خاطر دستیابی به لذت گناهی تازهتر، که زشتی آن را کمتر میپندارد، از یک گناه خاص دوری کند. مثلاً گاهی فردی از رابطهی جنسی خارج از ازدواج دوری میکند چون عمیقاً به زشتی آن پی برده؛ تقوی است. گاهی از آن دوری میکند چون نگران با خبر شدن همسرش از موضوع است؛ پرهیزگاری است. ولی گاهی از آن دوری میکند تا وقتش را نگیرد و بهتر بتواند مثلاً پول در بیاورد و به شهرت برسد؛ نمیدانم چه است! شاید ریا. از همهی اینها گذشته میخواهم در پایان بگویم چه بهتر که گاهی تمام آنچه را برایمان "تقوی" نامیده شده تمام کنیم و کمی هم گناه کنیم! حافظ میگوید:
این تقوی ام تمام، که با "شاهدان شهر" - ناز و کرشمه بر سر منبر نمیکنم
تمام!
ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق - هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود
(حافظ)
ضربه خوردن میتواند بد باشد. ولی بدتر از آن این است که از پشت خنجر بخوری؛ اینکه رودست بخوری. و بدتر از هر دو آن است که از خودی بخوری؛ اینکه به تو خیانت شود؛ این که از دوروها و منافقان ضربه بخوری.
کسانی هستند که دوست دارند در طریقت سر دوست و دشمن، خودی و غیر خودی را شوره بمالند و این را روش مناسب خود برای کسب موفقیت میدانند. آنان کسانی هستند که خدا و خرما را با هم میخواهند. آنان میخواهند نه سیخ بسوزد نه کباب. آنان محافظه کارند. آنان نمیخواهند خیلی از خود مایه بگذارند. و صد البته آن ها موفق خواهند شد؛ ولی به چه قیمتی؟
من معیار مناسبی برای شناخت این دسته به دست آوردهام: "هر که عاشق وش نیامد"؛ هر که عاشق گونه رفتار نکرد.
فوراً برخیز؛ نه ... فراتر از برخاستن ... جست بزن؛ بجَه؛ حرکت کن و در سماع آی.
به راستی چه جای نشستن؟ مگر بنا نبود که هر روز عاشورا و هر زمین کربلا باشد؟ پس بپذیر که تو هم ...
حسین کربلایی، آب بگذار - که آب امروز تیغ آبدار است
(مولوی)
سلامی پس از مدتها. این مدت را به دلایلی به اینترنت دسترسی نداشتم. یادداشتهای این مدت را ظرف چند روز آینده با پیش عنوان "عقب افتادهها" روی وبلاگ قرار میدهم.