با این پیش فرض که دولت آقای روحانی دولتی میانه رو است، بیانیهی وزارت کشور در مورد جشنهای پس از انتخابات جای نقد جدی دارد. اینکه مردم برای برگزاری جشن یک روند قانونی شامل درخواست، کسب مجوز و ... را دنبال کنند، یعنی اینکه دولتی که با وعدهی آزادی سیاسی بر سر کار آمده چیزی مشابه یک دموکراسی غربی را برای ایران در نظر گرفته. یعنی همانطور که در غرب مردم درخواست میدهند و مجوز میگیرند و به خوبی و خوشی جشن بر پا میکنند و بعد میروند خانههایشان تا جشن بعدی و خلاصه نه سیخ میسوزد و نه کباب، ایران هم همانطور باشد. هم مردم هیجانها و عقدههایشان (عقده کلمهی زشتی نیست. "عقده را کسی دارد که ..." - مرحوم شریعتی) را خالی کنند و هم به جان رهبری دعا کنند که لطف کرده چنین بزکی از دموکراسی را بهشان عنایت کرده و هم حکومت از تجمع اعتراضی آنها جلوگیری کرده باشد. دولت حتی اگر هم جداً در پی ایجاد تحول مشخص (و نه انقلاب) در جامعهی ایران است، باید این مصلحت اندیشیها را کنار بگذارد. این روشها یعنی به بهترین شکل ممکن هیجان مردم را کنترل کردن و نه یعنی پاسخ مناسب به هیجان آنها. برای جنبش سبز هم این روشها نشانی از تلاش برای ایجاد انقلاب ندارد. اصلاً من فکر میکنم یک بار برای همیشه باید مسئلهی برگزاری تجمع در ایران تکلیفش مشخص شود. آیا حاکمیت، منتقدان و مخالفان حق برگزاری تجمع را به رسمیت میشناسند یا نه؟ در هر حال بهتر است همگی ما مخالفان، رفتارهای انقلابی را در پیش بگیریم و اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم. وزارت کشور هم اگر نگران مسئلهی تکراری "اخلال در نظم عمومی" است، بهتر است به طور جدی با اخلالگران واقعی برخورد کند.
شعار مهمی که در پایان هر وبلاگ تکرار خواهم کرد: جنبش سبز کارایی خود را از دست داده. از آن عبور کنیم. انقلاب کنیم.