روز گذشته آقای جواد خیابانی، گزارشگر و مجری برنامههای ورزشی تلویزیون، در تلویزیون در خصوص مسابقات در حال برگزاری لیگ ملتهای والیبال تئوری را مطرح کرد که به عقل جن هم نمیرسید! گویا وی معتقد بود در این رقابتها بر علیه تیم کشورش یعنی ایران توطئهای صورت گرفته. این در حالی است که حتی مخاطب کله قندی هم با دنبال کردن مسابقات این دوره مجاب میشد که اگر توطئهای هست، به نفع ایران است. در واقع نتایج و اتفاقات طوری کنار هم ردیف شده بودند که حاکی از یک توطئهی بزرگ، بزرگتر از هر زمان دیگری، به سود تیم ملی والیبال جمهوری ایران بودند.
به نظر میرسد آقای خیابانی با چنین تدبیرهایی سعی میکند دست پیش را بگیرد تا پس نیفتد. اما سؤال اینجاست که آیا این تدابیر فایدهای دارد. و همچنین سؤال اینجاست که حکومت ایران چرا وقتی میخواهد چنین زرنگ بازیهایی در بیاورد، سراغ افرادی مثل آقای خیابانی میرود.
اما فارغ از ترفندهای رژیم ایران، لازم میدانم قدری در مورد ورزش والیبال توضیح دهم. آنطور که دریافتهام، والیبال در دنیا برای حکومتها اهمیت زیادی دارد. در واقع احتمالاً مهمترین عرصهی رقابت ورزشی برای حاکمان، فوتبال نیست و والیبال است. اگر دقت کنید تغییرات در زمینهی قوانین و طرز برگزاری، بر خلاف فوتبال در والیبال حساب شدهتر است. و این ورزش بر خلاف فوتبال خیلی وزینتر برگزار میشود. و روز به روز هم بر وزن آن اضافه میشود. قبلاً گفتهام که در تیمهای ملی والیبال این سرمربی نیست که در مورد نتایج تصمیم گیری میکند. بلکه دست اندرکاران خود کشور مربوطه تصمیمها را اتخاذ میکنند. مثلاً اگر مربی والیبال ژاپن یک فرد فرانسوی است و یا مربی آلمان غیر آلمانی است، باید توجه داشت که این افراد مستقلاً در مورد نتایج تصمیم گیری نمیکنند و تصمیم مورد نظر کشور متبوع خود را اعمال نمیکنند؛ بلکه خود ژاپن و آلمان نتایج را میچینند.
من حتی احتمال میدهم که در والیبال سرمربیها، اگر از کشور دیگری باشند، خود تیم را تمرین نداده و آماده نمیکنند. بلکه افرادی از خود کشور مربوطه تیم والیبال هر کشور را تمرین میدهند و سرمربی که از کشور دیگری است، صرفاً اسماً مربی است. قابل باور نیست که مثلاً تیم والیبال قدرتمند ژاپن توسط همین فرد فرانسوی که سرمربی نامیده میشود، آماده شود. آن هم در شرایطی که ژاپن آنقدر قوی است که حتی در مقابل خود فرانسه هم، با طیب خاطر نتیجهی دلخواه را بر مسابقه حاکم میکند.
همهی این علایم نشان میدهند که والیبال برای حاکمان از فوتبال مهمتر است. در فوتبال مربیها از هر جای دنیا که باشند، کاملاً رئیس هستند و حتی در مورد پوشش رسانهای بازیهای تیم هم اعمال نظر میکنند. مثلاً آقای یورگن کلوپ از آلمان، زمانی که سرمربی تیم لیورپول انگلستان بود، سلایق خود را در مورد تبلیغات کنار زمین و کارگردانی تلویزیونی مسابقات انجام شده به میزبانی این تیم دخالت میداد.
به نظر میرسد علت اهمیت والیبال تا این حد تاکتیکیتر بودن آن است.