سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این جهان زندان و ما زندانیان - برشکن زندان و خود را وارهان
(مولوی)

نقل است که "امام خمینی" در زمان رژیم پهلوی، پس اعتراض به در نظر گرفتن حق رأی برای زنان، عنوان داشته که در واقع مخالف آزادی‌های زنان نیست؛ بلکه با "فحشا" مخالف است. و سپس یک سؤال تاریخی پرسیده: آیا در این مملکت مردان حق رأی دارند که زنان داشته باشند؟

به طرز مشابه در همین جنبش "زن، زندگی، آزادی" این سؤال ممکن بود ذهن هر فرد آزاده‌ای را به خود مشغول کند که مگر در این مملکت مردها احترام دارند که شما از حقوق زنان صحبت می‌کنید.

به هر حال، 3 سال پیش در حین جنبش یاد شده، حجاب اجباری مورد اعتراض قرار گرفت. معترضان معتقد بودند که افراد حق دارند مطابق اعتقادات خود حجاب را رعایت نکنند. در پاسخ استاد رحیم پور استدلال کرده بود که مگر می‌توان قوانین راهنمایی و رانندگی را به انتخاب و اعتقاد خود زیر پا گذاشت، که بتوان قانون حجاب را؟!!!

جهت اطلاع استاد باید عرض کنم که این دو مقوله خیلی با هم فرق دارند. ولی گذشته از این بحث‌ها من می‌خواهم امروز به این سؤال پاسخ دهم که آیا اصلاً در این مملکت افراد حق دارند به چیزی اعتقاد داشته باشند یا نه. ملاک بررسی ما فقه جعفری (سلام ا... علیه) است. که البته کاملاً در کشور اجرایی نمی‌شود، ولی نگاه تئوریک به آن می‌تواند حقایق زیادی را روشن کند.

طبق احکام فقهی، مرتد بر دو گونه است: مرتد فطری و مرتد ملی. مرتد فطری آن است که فردی که به "سن تکلیف" رسیده (8 سال و 9 ماه برای دختران و 14 سال و 7 ماه برای پسران) و پدر و مادرش مسلمان بوده‌اند، آیینی جز اسلام را انتخاب کند. به عبارتی هر کودک تازه بالغ زاده‌ی پدر و مادر مسلمان که قصد "انتخاب" دین دارد، اگر دینی جز اسلام را انتخاب کند، مرتد است! و جالب است بدانید که مجازات او همانند مجازات هر فرد مرتد دیگری اعدام است!!!

مرتد ملی هم آن است که فرد در موقع بلوغ دین اسلام را انتخاب کرده باشد، و در آینده تغییر آیین دهد. که البته مجازات او هم اعدام است!

امیدوارم دوزاریتان افتاده باشد. مطابق دستورات فقه هر ایرانی حق انتخاب هیچ آیینی را ندارد جز آیین آقایان.

اما سؤال این‌جاست که آیا هر مسلمان اجباری حق دارد مثلاً عقیده داشته باشد که حجاب جزو دین نیست. به عبارتی آیا او که به زور به آیین روحانیون گرویده، حق دارد به حجاب اعتقاد نداشته باشد؟

پاسخ صد در صد منفی است. چرا که اگر یک مسلمان ضروریات دین را انکار کند، مرتد شناخته شده و مجازاتش اعدام است! به عبارتی "اعتقاد نداشتن" به حجاب به دلیل "انکار ضروریات دین منجر به ارتداد" مستوجب اعدام است!!!

امیدوارم درک کرده باشید که حضرات تمام روزنه‌های فرار را دست کم در تئوری بر مسلمانان ایران بسته‌اند!

وقتی کودک بودیم، در کتاب‌های دینی مدرسه، مدام تبلیغ می‌شد که هر فرد یا باید مقلِد باشد یا مقلَد. یعنی این‌که شما حق دارید راه و رسم علمای دین را در پیش بگیرید و علوم دینی را شخصاً مطالعه کرده و در موردش نتیجه گیری کنید. گفته می‌شد که این راه باز است. اما باید دید آیا فردی که وارد حوزه‌ی علمیه شده، مثلاً می‌تواند برداشتی متفاوت با سایر علمای اسلام از دین داشته باشد.

یک مثال می‌زنم. (مرحوم) منتظری در کتاب "خاطرات" می‌نویسد حین تعلیم در حوزه روزی احساس کرده خرده مطلبی از زبان علامه مجلسی با اصول کلی آموخته شده، مغایرت دارد. این تناقض را به اطلاع استادش رسانده. می‌دانید واکنش استاد چه بوده؟ وی تسبیح سنگینش را به شدت به سمت معظم له پرتاب کرده، طوری که تسبیح جر خورده و با غیظ گفته: تو بچه می‌خواهی برای مجلسی تعیین تکلیف کنی؟

می‌بینید؟ هیچ راهی جز تمکین نیست. تمام حقی که مقام معظم رهبری به شما داده عبارت از چاپلوسی و کاسه لیسی است. البته یک حق دیگر هم دارید: انرژی هسته‌ای. بله، انرژی هسته‌ای حق مسلم شماست. 


نوشته شده در  دوشنبه 04/3/12ساعت  6:44 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
حقیقت
انحراف اذهان
حقوق زن و مرد
تنها راه نرفته
هدف زندگی
[عناوین آرشیوشده]