با مسجل شدن همدستی آلمان با حکومت، مشاهده شد که شادی و هلهلهی غیرعادی عوامل حکومت را در بر گرفت. آنان به انواع و انحا شادمانی خود را بروز میدادند. همهی اینها در حالی است که آنان در واقع صاحب هیچ پیروزی نشده بودند. یعنی دشمنی را شکست نداده بودند. تنها معلوم شده بود که آنچه دشمن به نظر میرسیده، در واقع یک دوست دیگر برای آنان بوده. من فکر میکنم این خوشحالی ندارد. آنان باید سرخورده باشند که اربابانشان یک بار دیگر با معرفی یک دشمن فرضی آنها را فریب داده بودند.
به هر حال پیروزی به دست نیامده بود. شما عوامل حکومت در تمام این دنیا فقط یک دشمن دارید و آنهم من هستم؛ که هنوز موفق به شکستش نشدهاید. بنابراین شادی بی معنی به نظر میرسد.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که حکومت با یک نقشهی فوق پیچیده، در طول 14 سال بندهی حقیر را در موقعیتهایی قرار داد که همگان را از کنه قضایای پشت پرده آگاه کنم. آنها میدانستند که آگاهی باعث مطیعتر شدن بیش از پیش عواملشان خواهد شد و همچنین میدانستند که همه به من اعتماد کامل دارند و حسن نیت مرا پذیرفتهاند؛ بنابراین من مهرهی مناسبی برای آگاه سازی هستم.
آنان ایضاً میدانستند که من ساده دل هستم و همهی حقایق را بی کم و کاست با دیگران در میان میگذارم. به هر حال آنان استراتژی پیچیدهای را به کار بردند.
بگذریم ... بحث بر سر شادمانی است. به راستی در این میان چه چیز خوشحالی دارد؟ شاید فقط یک بهانه برای شادی نخبگان عامل حکومت بتوان برشمرد. آن هم اینکه در شرایطی که همه در دنیا دوست آنان هستند، ممکن است دیگر خطری آنها را تهدید نکند. به عبارتی آنان از آنچه خطر به حساب میآوردهاند، بدین ترتیب رستهاند.
اما آیا به راستی دیگر خطری هیچ کس را تهدید نمیکند؟ کمی دقیقتر به مسائل نگاه کنید. به این آیات قرآن توجه کنید:
أ فأمن اهل القری ان یأتیهم بأسنا بیاتا و هم نائمون
أ و أمن اهل القری ان یأتیهم بأسنا ضحی و هم یلعبون
آیا اهالی آبادی ایمن هستند که خشم ما شب هنگام به آنان برسد، در حالی که خواب هستند
و آیا اهالی آبادیها ایمن هستند که خشم ما در روز به آنان برسد، زمانی که آنان بازی میکنند
(اعراف - آیات 97 و 98)
و از نظر خدا، "اهالی آبادیها" در این دنیا یا خوابند و یا دارند بازی میکنند؛ و در هر حال از خشم خدا مصون نیستند. در این خصوص بیشتر توضیح نمیدهم.
در پایان با تمام وجود از هر نخبهای که صدای مرا میشنود درخواست میکنم، حتی اگر شده یکه و تنها شروع به آگاه سازی خلق کند و این فساد بی منتها از از روی این کره برچیند. یک فرد نخبه از آنجا که سرشناس است، میتواند از پس این کار برآید؛ کاری که فعلاً از من ساخته نیست. و به خاطر داشته باشید که سرنگونی حکومت نیاز به افراد زیادی ندارد؛ یک مرد جنگی کفایت میکند.