کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود - بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود

بنوش جام صبوحی به ناله‌ی دف و چنگ - ببوس غبغب ساقی به نغمه‌ی نی و عود

به دور گل منشین بی شراب و شاهد و چنگ - که هم‌چو دور بقا هفته‌ای بود معدود

شد از بروج ریاحین چو آسمان روشن - زمین به اختر میمون و طالع مسعود

ز دست شاهد نازک عذار عیسی دم - شراب نوش و رها کن حدیث عاد و ثمود

جهان چو خلد برین شد به دور سوسن و گل - ولی چه سود که در وی نه ممکن است خلود

به باغ تازه کن آیین دین زردشتی - کنون که لاله بر افروخت آتش نمرود

چو گل سوار شود بر هوا سلیمان وار - سحر که مرغ در آید به نغمه‌ی داوود

بخواه جام صبوحی به یاد آصف عهد - وزیر ملک سلیمان عماد دین محمود

بود که مجلس حافظ به یمن تربیتش - هر آن‌چه می‌طلبد جمله باشدش موجود



نوشته شده در  چهارشنبه 03/12/29ساعت  7:55 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران(بدون)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
صاحب قدرت
فصل گل
آقای دیکتاتور
اسپانیای سفت و سخت
جواب
[عناوین آرشیوشده]