قل لا تسئلون عما اجرمنا و لا نسئل عما تعملون
(سورهی سبأ - آیهی 25)
اخیراً به آنچه فساد جنسی و اعتیاد شدید عوامل حکومت مینامم، اشاراتی داشتهام. در برنامهی مناظرهای "جام جم" از شبکهی یک تلویزیون جمهوری شاهد بودم فردی این ادعاهای مرا تلاش برای پاسخ به فعالیت جنسی شخص خودم تلقی کرده بود!
همانطور که آگاهید، من در سال 1399 در نتیجهی سوء تفاهمات مختلف و با فرض اینکه حداقلی از درک در عوامل حکومت وجود دارد که به چنین مسئلهی ناچیزی حساسیت نشان ندهند و در نتیجهی طرز فکر منطقی که یک مانیتور غیر رسمی را آن هم در طول سالیان مانعی برای یک زندگی عادی نمیدانست و در نتیجهی این استدلال که با توجه به چنین مانیتور بیسابقهای و با توجه به در معرض دید قرارگیری تمام امور شخصی، امور سکسی نمیتواند و نباید مورد استثنا قرار گیرد، دست به قدری اعمال جنسی زدم.
در این مورد به قدر کافی بحث شده و من توضیحات مبسوطی دادهام.
با شناختی که اکنون از عوامل حکومت دارم، به نظر میرسد توضیحات هرگز برای آنان قانع کننده نیست. اما من درست با این استدلال که ممکن است افراد فهمیده در این مجموعه حضور داشته باشند و آنها نیاز به توضیح بیشتر داشته باشند، در مقاطعی سعی در ارائهی توضیح داشتهام.
به هر حال این کارشناس شرکت کننده در برنامهی جام جم که در بالا از او صحبت شد، به طور تلویحی مصر بود که من با طرح ادعای تازه صرفاً سعی در جواب دادن به رفتار جنسی خودم داشتهام!
در پاسخ باید گفت که من قبل از اینکه در مورد سطح هشدار دهندهی فساد جنسی در میان اعضای حکومت مطمئن شوم، شناخت مبسوط از دیگر جنبههای شخصیتی آنها به دست آورده بودم. من میدانستم که به عینه و بی کم و کاست با یک عده هیولای درنده طرفم. من میدانستم که آنها به طرز حیرت انگیز و بی حد و اندازهای شرور هستند. من میدانستم که آنان بی اندازه فریبکار و آب زیرکاهند. من آنها را از فرط شرارت، خیلی عذر میخواهم، تخم جن میدانستم.
حالا شما مخاطب محترم، آیا با خود فکر میکنید من مثلاً آنقدر عقب مانده هستم که سعی کنم به چنین موجوداتی جواب پس بدهم؟
سادهترین موضعی که میتوان در مقابل افشاگری اخیر من بروز داد عبارت از همین است که من سعی در توجیه رفتار خودم داشتهام. اما آیا میتوان این را باور کرد؟
من فکر میکنم همان جوابی که در سال 99 و به مجرد آگاهی از بلوای شکل گرفته، از سوی من ارائه شد، کفایت میکرد. اما من صرفاً برای اینکه احساس میکردم مغلطه ممکن است افراد سادهتر گروه را تحت تأثیر قرار دهد، در اواخر 1401 (دو سال پیش) در یک رشته مقاله تحت عنوان "حیای گربه" مجدداً و به طور مبسوط پاسخهایی ارائه دادم. پاسخهایی که حتی خود استاد رحیم پور را هم به شکل مقطعی شرمنده کرده بود. اما زمان گذشت و هجمهها از سر گرفته شد! سؤال اینجاست که آیا اصلاً پاسخ دادن به یک چنین موجوداتی افاقه هم میکند؟
سؤال اینجاست که آیا آنها به دنبال پاسخند. مگر آنها خود پاسخ همه چیز را نمیدانند؟ من فکر میکنم آنها فقط به قصد جانبداری از اربابانشان در پی تخریب وجههی دشمنانشان هستند.
سؤال اینجاست که آیا آنها اصلاً از رو میروند؟ به راستی چه جوابی میتواند آنها را مجاب کند؟
به هر حال تأکید میکنم که صرفاً جهت آگاهی افراد جویای حقیقت، گاهی سعی میکنم برخی مسائل را تشریح کنم. در مورد مسئلهی سال 99 هم اکنون یک بار دیگر مخاطب فهیم را به توضیحات قبلی ارجاع میدهم.
اما به راستی چرا من سعی کردم پرده از این اندازه فساد جنسی اعضای حکومت بردارم؟ پاسخ این است که من همواره برای خود نقش یک آگاه کننده را قائل بودهام. بسیاری از آنچه امروز همه میدانند، در واقع با پیگیری من درک شده و به اثبات رسیده. من گمان میکنم آگاهی بیشتر ممکن است منجر به تغییر شود.
از طرفی من با مشورت مکرر با قرآن کریم است که تصمیم به طرح چنین حقایق عظیمی میگیرم. در اینجا یک بار دیگر تأکید میکنم من با اعلانات اخیر در پی دفاع از خودم نبودهام و کارهای من عمدتاً نیاز به دفاع ندارد و همان چیزی است که ممکن است از نرمالترین فرد ممکن سر بزند.
اما از یک جنبهی دیگر هم میتوان به سوانحی که من اخیراً ایجاد کردم، نگاه کرد. مثلاً میتوان با خود فکر کرد که افرادی تا این حد فاسد و هرزه آن هم از هر لحاظ، تا چه اندازه باید گستاخ باشند که به مواردی آنچنان سطحی ایراد بگیرند!
همین اواخر من در خانه سر و صدا و دعوا کردم و همین باعث هجمهای دیگر بر ضد من شده بود. سؤال من این بود که مگر بقیهی آدمها دعوا نمیکنند؟ اصلاً مگر آدمی در دنیا هست که به طور مداوم در حال دعوا و پرخاش نباشد؟ خیلی خوب است که آدم سعی کند کنترل خود را از دست ندهد و آرام باشد. اما به راستی من چند بار در طول 13 سااااال دعوا کردهام؟ 10-12 بار؟ کمی کمتر یا بیشتر؟ آیا این زیاد است؟
اصلاً به این فکر کنید که من در چه شرایطی سالی یک بار مجبور به دعوا میشوم. آیا غیر از این است که بانی دعواها خود حکومت است؟ آیا این حکومت نیست که مدام مرا تحریک میکند؟ آیا صبر و بزرگمنشی من زبانزد نیست؟ آیا من تحت شدیدترین فشارهایی که ممکن است بر یک انسان وارد آید، قرار ندارم؟ آیا در میان تمام اطرافیان من کسی وجود دارد که دشمن نباشد؟ آن هم دشمن خونی؟ و آیا من برای سالیان با این دشمنان مدارا نکردهام؟
اصلاً آیا گاهی دعوا کردن برای هر فرد آزادهای ضرورت پیدا نمیکند؟ آیا آزادگی گاهی خشونت را ضروری نمیکند؟ آیا همین جنگ با انواع ابزارهای کشنده که در سطح بین الملل همواره در جریان است، با همین ضرورت توجیه نمیشود؟
میبینید؟ درست به یک بهانهی خنده دار میتوان شخصیت افراد را آماج حملات کرد. اما سؤال اینجاست که خود معترضین، از همان لحاظی که به آن اعتراض میکنند، چه حال و روزی دارند. و پاسخ این است که آنان از هر لحاظ در حضیضند؛ اما به خاطر اینکه کسی در خانهاش پیژامه میپوشد هم ممکن است به او گیر بدهند!
به هر حال از جنبهی دیگری هم میتوان مسائل را دید. میتوان تصور کرد که افرادی با این سطح هرزگی، تا چه اندازه باید گستاخ و وقیح باشند که به چنان مسائل پیش پا افتادهای حساسیت نشان بدهند. آنهم حساسیتی که 4 و نیم سال طول بکشد و شامل انواع توهینها و اتهامات بشود. آیا این افراد فقط به منظور حفظ سمت کاسه لیسی، در پی بهانه جویی نیستند؟
بگذریم ... من دیشب در مورد یک پسر نوجوان زیبارو که در برنامهی عصر جدید حاضر شده بود، از حدس خود مبنی بر رابطهی جنسی با او توسط عوامل برنامه گفتم. من قدری عذاب وجدان دارم. خیلی نگرانم که نکند زیاده روی کرده باشم. خیلی نگرانم که اوضاع آقدر بیخ دار نبوده باشد که من ادعا کردهام.
در اینجا یک بار دیگر فضا را ترسیم میکنم. قضاوت با شما. ببینید یک پسر نوجوان زیبارو را از میان جمعیت دستچین میکنند، او را از لحاظ ذهنی برای شرکت در یک برنامهی تلویزیونی آماده میکنند، تن او لباسهای زیبا میکنند، به معنی واقعی کلمه او را آرایش میکنند، از طرفی خودشان هیچ دلیلی برای تعهد نمیبینند، در هیچ مقطع از زندگیشان. سؤال اینجاست که آیا مثلاً وقتی چنین برنامهای تمام شد، از چنین فردی، ساده لوحانه، فقط خداحافظی میکنند؟
توجه داشته باشید که او صرفاً برای تحریک مخاطب به برنامه آمده بود. و فکر میکنید خود عوامل برنامه را تحریک نمیکند؟ و آیا ما با افرادی طرفیم که در مقابل تحریک خود را متعهد به پرهیزگاری میدانند؟
قضاوت با شما.