اخیراً یک دختر ایرانی در دانشگاه، نیمه لخت شد و حسابی سر و صدا به پا کرد. گویا یکی از خواهران محجبهی مسئول گفته بود این اندازه برهنگی در هیچ جای دنیا پذیرفته شده نیست. و در پاسخ یک زن اپوزیسیون در لندن به همان اندازه، نصفه و نیمه، لخت شد تا ثابت کند که در یک جامعهی آزاد این اندازه برهنگی مجاز است. بیبیسی فارسی کل ماجراها را پوشش داده بود.
مشخص است که همه سعی میکنند خودشان را به نفهمی بزنند و وانمود کنند دعوای بین ایران و یک جامعهی آزاد بر سر همین میزان برهنگی است. همه سعی میکنند انکار کنند که مسئله خیلی بیخ دارتر از این حرفهاست. و بدین وسیله همه سعی میکنند نتیجه گیری کنند که مثلاً عمل سکسی شخص بنده خیلی اتفاق بی سابقهای بوده!
ابتدا تأکید میکنم که منظور از آزادی نباید مثلاً برهنگی باشد.
و جهت تنویر افکار دو سه نمونه از اتفاقات دنیای امروز را ذکر میکنم تا همه به یاد بیاورند که در دنیا چه خبر است و ما در چه شرایطی زندگی میکنیم و افراد در مورد من، به چه چیزهای بیخود و سطحی گیر میدهند.
بارها از همین بیبیسی، فارسی یا دیگر زبانها، خبر لخت شده فعالین محیط زیست، آن هم لخت مادرزاد را شنیدهام. تصاویر البته نصفه و نیمهای را هم دیدهام. فعالین محیط زیست هم قاعدتاً کلاس پایین نیستند و حتی نخبهاند!
در غرب اکنون محیطهای وجود دارد که در آن افراد پز بالا جدا از سایرین زندگی میکنند و بدون رفتار سکسی 24 ساعت شبانه روز و 7 روز هفته، بی پرده لخت و عور هستند؛ لخت مادرزاد. آنها معتقدند لخت زندگی کردن برای حفظ سلامتی لازم است.
در همین پارکهای کشور خودمان میتوان به وفور دید که افراد به دور از چشم مأموران گشت ارشاد و در مقابل دید سایرین، یک گوشه روی نیمکت نشستهاند و مشغول لب گرفتن هستند.
در اماکن عمومی در بسیاری کشورها، در جاهایی مثل پلاژها، ساختمان فرودگاه و یا جاهایی مثل این به کرات میتوان مشاهده کرده که افراد به هم چسبیدهاند و دست کم تا حدی هم برهنه هستند.
فکر میکنم از همین بیبیسی فارسی شنیدم که در دهههای 1960 و 70 در کشورهای غربی یک جریان اعتراضی شکل گرفته بود که در آن دانشجویان در محیط دانشگاه و در برابر انظار سکس میکردند. حتی فکر میکنم نام آن هم "انقلاب جنسی" بود.
به هر حال بیبیسی همهی این نمونهها را از یاد میبرد و درست مثل فردی صومعه نشین، درست مثل کبک که سرش را در برف فرو برده، از همهی عالم و آدم به من گیر میدهد.