استاد رحیم پور ازغدی در سالیان دور، گاهی در برخی سخنرانی‌های ضبط شده‌ی تلویزیونی، به شکل غیر مستقیم مدعی می‌شد که بنده‌ی حقیر، فرد متوسطی هستم و مثلاً صلاحیت حکومت را ندارم. و احیاناً صلاحیت مورد توجه قرار گرفتن را ندارم.

 من نمی‌دانم دیگر چه اتفاقی باید برای شخص استاد و کل مجموعه‌اش می‌افتاد، که ایشان تأیید می‌کرد، من صلاحیت دارم! دیگر باید چه آسیبی می‌دیدند، که ندیده بودند؟!

 به هر حال استاد پرروترین بشری است که تاریخ به خود دیده. او زخم‌ها را با طیب خاطر انکار می‌کند و به روی خودش نمی‌آورد و خلاصه، به قول معروف، شتر دیدی، ندیدی!!!

 اما گذشته از این، همواره در عالم افراد تنگ نظر حضور دارند که سعی می‌کنند نمونه‌های موفق را زیر سؤال ببرند. آن‌ها معتقدند موفقیتی در کار نبوده و خود آن‌ها هم قادرند چنان دستاوردهایی داشته باشند. قرآن در جایی می‌گوید در مقابل قرائت قرآن، مدعیان جواب می‌دهند که آن‌ها هم می‌توانند مثل آن را بگویند:

 و اذا تتلی علیهم آیاتنا قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا ان هذا الا اساطیر الاولین (سوره‌ی انفال - آیه‌ی 31)

 و یا مثلاً به یاد دارید که تیم‌های فوتبال مختلف دنیا، برای این‌که ثابت کنند چیزی کم‌تر از فوتبال آلمان ندارند، در بازی‌های تعیین شده، ادای آن را در می‌آوردند. این مسابقه‌ها نمایش بود و تیم‌ها هم دوپینگ کرده بودند؛ وگرنه در یک بازی عادی اگر آن‌ها تلاش می‌کردند مثل آلمان بازی کنند، کأن این پایشان به آن پایشان می‌گفت این غلط کردن‌ها به شما نیامده.

 به هر حال برخی همواره مدعیند. هیچ چیز هم آن‌ها را ساکت نمی‌کند. هیچ چیز آن‌ها را مجاب نمی‌کند. اما در مورد رحیم پور، همه خود او را می‌شناسند. همه می‌دانند او چه استعدادهایی دارد. همه می‌دانند مثلاً او تحصیل کرده است، کتاب‌های زیادی خوانده، اصطلاحات فقهی بلد است، می‌تواند سخنرانی کند، استعداد مسخره بازی دارد، با آرا و اقوال فلاسفه و متفکرین آشنایی دارد و خلاصه مسائلی مثل این.

 و اگر بنا به قیاس است، فردی مثل من هم کاملاً شناخته شده است. همه می‌دانند من که هستم، چه کرده‌ام، چه گفته‌ام و ... . و همه‌ی این‌ها هم ثبت است. به هر حال می‌توانید ما دو تا را با هم مقایسه کنید.

 رحیم پور از "حکومت" گفت. همه می‌دانند اگر آینده‌ای باشد، حکومتی در آن نیست که مثلاً من در آن نقشی داشته باشم. ضمن این‌که من به شدت از آن بیزارم. ضمن این‌که این همه افراد با تجربه، مثل سیاستمداران احتمالاً پاک مانده‌ی کشورهای محور بر فردی مثل من ارجحیت دارند.

 ولی فرض کنیم قرار باشد من حاکم شوم. من از شما می‌پرسم آیا من مثلاً از فردی مثل جو بایدن با صلاحیت‌تر نیستم. و یا از دونالد ترامپ، یا باراک اوباما؟ یا اگر بنا به ایران باشد، خواهش می‌کنم قضاوت کنید، آیا من بهترم یا مثلاً محمود احمدی نژاد، یا محمد خاتمی، یا دیگران؟ به هر حال امروزه می‌دانیم حاکمان چه ویژگی‌هایی دارند و آیا برازنده هستند یا نه.

 اما در مورد خود رحیم پور. من هرگز امکاناتی که او دارد را نداشته‌ام. من موقعیت او را نداشته‌ام. من از یک زندگی عادی هم برخوردار نبوده‌ام. همه می‌دانند که تا چه حد تحت فشار بوده‌ام. اما اگر و فقط اگر صرفاً در این سال‌ها به من داورهای ضعیف کننده نمی‌خوراندند، آن وقت باور کنید من چنان استاد رحیم پور را با تمام گستاخی‌اش سر جایش می‌نشاندم که با وجود این همه پستی، مرغان آسمان هم به حالش گریه می‌کردند و درس عبرتی برای آیندگان می‌شد و خودش تصدیق می‌کرد که من از هر نظر از او قابل‌ترم.


نوشته شده در  دوشنبه 03/10/10ساعت  4:31 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
رسوایان جهان
ببو
سیمئونه دوپینگ کرد!
یک پیروزی دیگر
جواب هایی که داده نشد
[عناوین آرشیوشده]