یکی از مهمترین منتقدین "سکس"، یکی از همانها که استدلال میکند: من تماشا میکنم، پس تو باید پرهیز کنی (!!!)، آقای عطا مهاجرانی بوده. او یک بار در وب سایت فیلتر شدهاش، حین ابوعطا خواندن در سوگ مادرش، فعالیت جنسی مرا که البته با دوربین به او منتقل میشده، "آلودگی تصویری" نامید!
این در شرایطی است که در میان تصاویر رسماً مخابره شده برای هشت میلیارد مسلمان ... ، ببخشید، هشت میلیارد انسان، از طریق تلویزیونهای ماهوارهای و اینترنتی و غیره، کانالهای تصویری، یکی در میان مشغول پخش تصاویر مشابه هستند و آقای مهاجرانی هم هیچ اعتراضی به آن نمیکنند!
به هر حال مهاجرانی ثابت میکند که از آلودگی مطلقاً بیزار نیست؛ احتمالاً از من بدش میآید! ولی ممکن است او در جواب بگوید خانمهای مشغول "فعالیت" در تلویزیونهای ماهوارهای و غیره هیچ ارتباطی به او ندارند و خود او که اصلاً اهل این حرفها نیست! منتها بحث اینجاست که آنها وابسته به همان سازمان او هستند و به شکل مستقیم منصوب و منتسب به اویند. این که قابل انکار نیست! در این سازمان گاهی خواهرهای بسیج شده، مأمور امر به معروف میشوند و گاهی هم مأمور به تصویر کشیدن سکس. مهم این است که در هر حال "خواهر" هستند و منصوب به مهاجرانی!
ممکن است مهاجرانی ادعا کند که او ایرانی است و آن بدکارهها که ایرانی نیستند! اینجاست که باید تذکر دهم ایران فقط جولانگاه فاطی کماندوها نیست. در ایران هم طبق سیاست حکومت انبوهی خواهر و یا حتی برادر با مأموریت متفاوت، مداوماً در حال ارائهی خدمات جنسی به هموطنان هستند! امیدوارم منظورم را درک کنید!
سؤال من این است که مهاجرانی با سابقهی سر و صدا در مورد زن صیغهای، یا زن دوم، یا هر چه فقها اسمش را میگذارند، مهاجرانی با سابقهی بارها استحالهی سیاسی و فرهنگی، مهاجرانی با آگاهی از هم گروهی با خواهرهایی آنچنانی، دیگر مهاجرانی چرا به این مسائل گیر میدهد؟ اصلاً چه طور رویش میشود؟!
اما در پایان تمام این ماجراها، ما باز فردی مثل استاد رحیم پور ازغدی را داریم که، بلا به دور، از مهاجرانی هم پرروتر است! او با همهی این سوابق و آگاهی از همه چیز، "مدعی" است که عالم و آدم هر [...] دلشان خواست میتوانند بخورند، ولی رهبر جامعه (به عبارتی من!) باید خیلی از این حرفها پالودهتر باشد!
من هرگز قادر نخواهم بود جواب رحیم پور را بدهم. ولی با آگاهی از چارچوبهای سفت و سختی که این گروه مرا در آن قرار داده و عدول از هر یک را هم به معنی پایان و سقوط من تعریف کرده، خیلی وقت است، به زحمت، در چارچوب حرکت میکنم. ولی انتقادات ادامه دارد ... .