باب شده که هر وقت از قریب الوقوع بودن یک فروپاشی صحبت به میان میآید، کاسه لیسهای حکومتها به منظور لوث کردن این رخداد عظیم، از طول کشیدن آن انتقاد میکنند.
هنوز مشخص نیست دنیا در چه وضعی قرار دارد. علایم متنوعی به نفع و بر ضد احتمال یک فروپاشی بزرگ وجود دارد. سیاستمداران گروه محور مانند بلوک شرق تو زرد از آب در آمدهاند. وضعیت بسیار به هم ریختهای بر دنیا حاکم است. به وضوح مشخص نیست که حکومت با یک بحران واقعی رو به روست یا فقط وانمود میکند که در بحران است.
به هر حال اگر بحران واقعی باشد، باید کوشش دیرینهی مبارزان واقعی، فارغ از سیاستمداران، ارج نهاده شود. باید تلاش آنان مورد سپاسگزاری قرار گیرد. اینکه چرا تلاششان دیر به بار نشسته، نباید از اهمیت آن بکاهد.
و باید توجه کرد که امکانات مبارزان، اگر به راستی مبارزانی وجود داشته باشند، در مقابل حکومت ناچیز بوده. حتی اگر فرض کرد آنان نخبگان 20 درصد مردم دنیا بودهاند، باید توجه داشت که در حالت واقع بینانه از حمایت مطلق تمامی این 20 درصد برخوردار نبودهاند. تمام این 20 درصد از تمام حقیقت مطلع نبودهاند و دربست مشغول پیگیری سیاستها نبودهاند.
در حالی که حکومت از تبعیت بی چون و چرای 80 درصد مابقی سود میبرده. و همینطور، آنگونه که در این نوشته بدان خواهم پرداخت، از حمایت نخبگانی مطیع و فوق العاده حیلهگر. افرادی که برای حیله گری و در واقع وحشیگری هیچ حد و مرزی نمیشناسند.
مهران مدیری هم در فیلم طنز معروفش اشاره میکند که "اگر در مقابل حکومت از بزرگ کننده استفاده کنید، او در مقابل از سفت کنندهی نهادهای اجتماعی استفاده میکند". و به این ترتیب تأکید میکند که چنین حکومتی، با این ویژگیها و با این امکانات، بیکار ننشسته تا او را ساقط کنند.
امشب شاهد دو مسابقهی فوتبال همزمان از دو شبکهی تلویزیون بودم. یک مسابقه بین دو تیم از کشورهای عربی از شبکهی ورزش و یک مسابقه بین دو تیم اسپانیایی از شبکهی 3. و حکومت با پیش بینی اینکه بنده به این مسابقات توجه میکنم، دست به طراحی نقشههایی بیسابقه برای هر دو رویداد زده بود. ماجرا، که من به سختی و با بهت زدگی بدان پی بردم، این بود که بازی دو تیم عرب را که مربیانی حکومتی داشت، طوری تعیین کرده بود که به نظر برسد یکی مبارز است؛ به عبارتی بازی را تا حدی جدی تنظیم کرده بود.
اما بازی دو تیم اسپانیایی، یک سویش آقای هانس دیتر فلیک (هانزی فلیک) را به عنوان سرمربی در خود میدید و در سوی مقابل، یک مربی اسپانیایی. و میدانید که آقای فلیک تا به امروز مبارز بوده.
و بازی طوری تعیین شده بود که یک تبانی جلوه میکرد! به عبارتی رفتار دو تیم به گونهای بود که به نظر میرسید هر دو حکومتی هستند.
چه شده بود؟ آیا آقای فلیک هم دست به خیانت زده بود و در این برهه در خدمت حکومت، رو به نقشهای برای وارد آوردن شوک به شخص من آورده بود؟
من بلافاصله پس از تشخیص نقشهی دو تیم عربی، از تماشای ادامهی بازی آنها خودداری کردم و به خیال خودم حکومت را رها کردم تا با حیواناتش، علف زیر پایشان سبز شود!
شبکه را عوض کردم و با اینکه اکراه دارم فوتبال تیمهای محور را تماشا کنم، قدری به تماشای مسابقهی دو تیم اسپانیایی نشستم. و نتیجه دیوانه وار بود! تازه فهمیدم که آنان چنان نقشهای، که در بالا به آن اشاره کردم، برای این مسابقه در نظر گرفتهاند. اما سؤال اینجاست که آنها با چه مکانیسمی توانسته بودند بازی تیم آقای فلیک با یک تیم کاملاً اسپانیایی دیگر، مایورکا، را تبانی جلوه دهند. آیا آقای فلیک با آنها همکاری کرده بود؟
پاسخ منفی است. در واقع بازیکنان تیم مایورکا با رفتارهای مبالغه آمیز و نمایشی در سراسر بازی وانمود میکردند که در حال تبانی هستند. و بخش تأسف بارتر ماجرا از این قرار بود که بازیکنان اسپانیایی بارسلونا، تیم آقای فلیک هم بدون اطلاع سرمربی، به همین روش یکسره نقش بازی میکردند!
پس مسئله از این قرار بود که بیشتر بازیکنان داخل زمین، که اسپانیایی بودند، با حرکات نمایشی سعی داشتند وانمود کنند که بنده با یک مسابقهی تعیین شده طرفم؛ آن هم در شرایطی که یک طرف ماجرا آقای فلیک بود.
مربی، که فرد زیرکی است، اما به سرعت از نقشهی دولت اسپانیا در این رابطه مطلع شده بود و از آنجا که آنقدر خوب تیمش را تمرین داده که میتواند با شایستگی هر نتیجهای را به دلخواه در مقابل هر تیمی کسب کند، از بازیکنان خواست نتیجهی تازهای رقم بزنند. به عبارتی نقشهی آقای فلیک تغییر کرد. بازیکنان به درخواست او نتیجهی مورد علاقه را رقم زدند؛ اما دست از حرکات نمایشی بر نداشتند. تیم مایورکا هم با وجود غافلگیری از این تغییر همچنان وانمود میکرد که در حال تبانی است.
فقط 4 روز پیش بود که آنان با انواع حقهها مرا وادار به تماشای تکان دهندهترین فیلم تاریخ سینمای ایران کردند.
و همین دیشب بود که من با کنجکاوی در خصوص از سرگیری گزارشگری از سوی عادل فردوسی پور، یک گزارش ناقص از او را گوش دادم که در آن او، به طور تلویحی، موفقیتهای اخیر مرا با واژهی غافلگیرکنندهی "تُرکتازی" توصیف کرد تا شوک تازهای به من وارد نماید.
و من دست کم با 13 سال نقشه کشیدن از این نوع رو به رو بودهام. و سایر مبارزان با یک تاریخ نقشه رو به رو بودهاند.
و آنان شبانه روز نقشه میکشند. و هیچ ابایی از هیچ وحشیگری ندارند. هیچ ابایی هم از هیچ انگی و هیچ ننگی ندارند.
امیدوارم پی برده باشید که با یک ساختار ضعیف، یک ساختار معمولی، یک ساختار قوی، فوق العاده قوی یا هر چیز دیگری رو به رو نیستیم. ما با یک مشت هیولای درنده طرفیم.
من از آقای هانزی فلیک، مربی محترم بارسلونا به خاطر ابراز لطفش در بازی امشب نسبت به بنده تشکر میکنم. اما ممکن است ایشان از این پس و در ادامهی هدایت تیمشان با یک مشت اسپانیایی طرف شوند که حرف شنوی ندارند.
و به همه یادآوری میکنم که اسپانیا از برزیل ضعیفتر است. چه در ورزش، چه در اقتصاد و چه در سیاست. و یادآوری میکنم که بازیکنان غیر اسپانیایی بارسا، امشب با عدم اطلاع از چنین نقشهای با آن همراهی نمیکردند. بازیکنانی مثل رافینیا از برزیل.