سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هنوز هم باورش برایم سخت است که محمد اصفهانی، خواننده‌ی محبوب، در برهه‌ای، صرفاً به قصد آزار و ناامیدی شنوندگان، صدای خود را که در اصل ناب و تکرار نشدنی بود، تغییر داده باشد. همان‌طور که نخبگان از من شنیده‌اند، مجاب شده‌ام که این موزیسین، پس از چندی از رونق گرفتن آثارش، عامدانه صدایش را تغییر داده و در آثار بعدی با صدایی که از صدای اصلی‌اش زیبایی کم‌تری داشته، به اجرای آهنگ مشغول شده. این به قصد آزار مخاطب و ایجاد احساسات بد در اوست. و اصفهانی با همین یک شرارتی که انجام داده، یک جنایت بزرگ در حق دوستداران موسیقی مرتکب شده. سایر شرارت‌های او جای خود دارد. فکرش را بکنید: انبوهی افراد هوادارش بوده‌اند و کارهایش را پیگیری می‌کرده‌اند؛ ولی او به جای آن‌که سعی کند مدام آثار جذاب‌تری به آن‌ها عرضه کند، با این ترفندهای سیاسی، تلاش داشته آن‌ها را مأیوس کند. و وقتی که فعالان عرصه‌ی فرهنگ، این‌چنین بی‌پروا، دست به خیانت می‌زنند، از دیگران انتظاری نیست.

 صدای سیاست
همان‌طور که می‌دانید سال 1400 بود که بنده ضمن افشای وسعت حکومت و همدستی بزرگانی مثل میر حسین موسوی خامنه و دول شرقی با حاکمان، از چهره‌های برجسته‌ای مثل محمد اصفهانی هم به عنوان همدست یاد کردم. امیدوارم یادتان باشد که برای اثبات وسعت حکومت، بنده مثال‌هایی از سر کار آمدن محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور در نیمه‌ی دهه‌ی 1370 و هم‌چنین اوج گیری موسیقی روز دنیا در ایران به موازات ریاست جمهوری وی ذکر کردم. می‌دانید که محمد اصفهانی را سرخیل خوانندگان پاپ نامیدم، ریاست جمهوری خاتمی را استارت موسیقی پاپ و باز شدن ناگهانی فضای فرهنگ و سیاست عنوان کردم و تقارن این مسائل را غیر طبیعی و نشانگر همدستی جمع گسترده‌ای از مدعیان مبارزه با حکومت دانستم.

 اوایل سال 1402 به طور اتفاقی با نوشته‌ای در وب سایت ایسنا (خبرگزاری دانشجویان) برخورد کردم.

 همان‌طور که می‌دانید یکی دو روز پیش در نوشته‌ای یادآوری کردم که کوچک‌ترین تحرک نخبگان عامل حکومت، حساب شده و به قصد فریب است. مثلاً می‌توانید مطمئن باشید که هیچ فیلم سینمایی در دوازده سیزده سال اخیر تولید نشده مگر این‌که به طور کاملاً غیر مستقیم در طول دقیقه به دقیقه‌اش سعی در ضربه زدن به مبارزه و شخص بنده داشته باشد.

 نوشته‌ی وب سایت ایسنا ظاهراً در پی یادآوری یک موزیک قدیمی به نام "من و تو، درخت و بارون" با صدای خشایار اعتمادی و تجدید خاطرات مخاطبان با آن بود. ایسنا به طور ضمنی، این آهنگ را که به گفته‌ی او در روزهای پایانی سال 1376 برای اولین بار از تلویزیون پخش شده بود، جزو آغازگرهای موسیقی پاپ نامیده بود. ایسنا مدعی بود که آهنگ یادشده، با پخش از تلویزیون، مردم را "غافگیر" کرده. در ادامه ایسنا طبق ادعای خود، به شکل گیری تدریجی موسیقی پاپ از سال‌های ابتدایی دهه‌ی 1370 پرداخته بود و آن را محصول یک روند زمان بر عنوان کرده بود. و پس از آن او لیستی از خوانندگان پاپ نسل اول شامل هفت هشت نفر ارائه کرده بود که نام محمد اصفهانی در آخر لیست آمده بود.

 همان‌طور که گفتم مخاطب این نوشته‌ها، نوشته‌هایی مثل این نوشته‌ی وب سایت ایسنا، ابداً به ذهنش خطور نمی‌کند که نویسنده به طور غیر مستقیم، از طریق این نوشته دارد با ذهن او بازی می‌کند. مخاطب صرفاً فکر می‌کند با نویسنده‌ای احیاناً دلسوز طرف است که دارد اطلاعات ارائه می‌کند و در این زمینه هم امین است.

 اما همان‌طور که احتمالاً اکنون متوجه شده‌اید قصد وب سایت ایسنا از انتشار چنین نوشته‌ای زیر سؤال بردن روایت بنده‌ی حقیر از شکل گیری موسیقی پاپ است.

 و در طی چنین حوادثی مخاطب بی آن‌که خبر داشته باشد به بنده‌ی حقیر کلاً شک می‌کند!

 ماجرای موسیقی پاپ مربوط به 250 سال پیش نیست که بتوان به این راحتی تاریخچه‌اش را جعل کرد؛ مربوط به همین 25 سال پیش است. و متولیدن دهه‌ی ‌1360 و قبل از آن قادر به یادآوری این رویداد هستند. همه می‌دانند که اگرچه ممکن است آهنگ ذکر شده در متن ایسنا، واقعاً در همان تاریخ از تلویزیون پخش شده باشد، اما کسی را غافلگیر نکرده و سر و صدای به خصوصی در جامعه ایجاد نکرده. همه می‌دانند که این آهنگ به کرات از تلویزیون پخش نشده و مثل آهنگ‌های اصفهانی معروف هم نشده و ورد زبان‌ها هم نشده. همه می‌دانند که سر و صداها از سال 1377 شروع شد. در پاییز آن سال تلویزیون به کرات آهنگی با ترجیع بند "یاد تو در دل من طوفان به پا میکنه" با صدای بیژن خاوری پخش می‌کرد که البته نام پاپ به آن داده نمی‌شد و با این وجود تا حدی ورد زبان‌ها شد. و در زمستان همان سال آهنگ "حسرت" از محمد اصفهانی بود که با پخش متعدد از تلویزیون غوغا به پا کرد.

 از طرفی تا قبل از ریاست جمهوری خاتمی ابداً حرفی از موسیقی روز نبود. خوانندگان نهایتاً از یک کیبورد در آثارشان استفاده می‌کردند و به هیچ وجه خبری از مثلاً درامز (طبل، سازی که در ایران به اشتباه به نام "جاز" هم شناخته می‌شود) نبود. همه یادشان هست که به مجرد ورود خاتمی، انبوهی خواننده شروع به تولید اثر در زمینه‌ی پاپ کردند. همه می‌دانند که آن روزها "هر کسی از ننه‌اش قهر می‌کرد"، خواننده‌ی پاپ می‌شد. و این اصلاً عادی نبود و کاملاً هم بی مقدمه بود.

 به هر حال افراد می‌توانند با رجوع به خاطراتشان، حقیقت را درک کنند. مسئله مربوط به 25 سال پیش است. با این وجود به همین راحتی و به شکل کاملاً غیر مستقیم از سوی یک رسانه‌ی حکومتی جعل می‌شود.

 در پایان یادآوری می‌کنم که در چنین مواردی این شنونده است که باید عاقل باشد و به محض این‌که سؤالی در ذهنش شکل گرفت، مداقه و تحقیق کند و از دهن بینی و زودباروی بپرهیزد.


نوشته شده در  سه شنبه 103/9/6ساعت  1:47 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
پرونده را ببندیم
انکار واقعیت
تغییر صدا
سیاست قدیمی
درندگی
فهمیدگی
[عناوین آرشیوشده]