تابستان 1384 بود. رژیم در نمایش انتخابات یک فرد تندرو به نام احمدی نژاد را به ریاست جمهوری برگزیده بود. تأسیسات هستهای طی یک توافق پلمب بود. و محمد خاتمی رئیس جمهور وقت در همین برهه دستور فک پلمب داده بود تا به گفتهی او از سرگیری فعالیتهای هستهای به پای رئیس جمهور بعد نوشته نشود و تصمیم کل رژیم تلقی شود. به هر حال هر طور به ماجرا نگریسته میشد، این به معنای شروع تحریمهای بین المللی بر ضد ایران بود.
کارنامههای کنکور صادر شده بود. من به همراه پدرم با اتومبیل خودمان به محل توزیع کارنامهها رفته بودیم و کارنامهی حاوی نتیجهای ناامید کننده را دریافت کرده بودیم. در راه برگشت بود که از رادیوی ماشین خبردار شدم، یک بار دیگر مردم انقلابی در حمایت از فعالیتهای هستهای تظاهرات کردهاند. و گویندهی رادیو از "زبان حال" آنان میگفت که: "نان و پنیر خودمان را میخوریم و به فعالیت اتمی ادامه میدهیم". منظورشان این بود که حتی اگر بنا باشد در نتیجهی تحریم مجبور به سر کردن با نان و پنیر باشند، باز هم از انرژی هستهای دست نمیکشند!
اکنون حدود 20 سال گذشته. 10 سال است که نان و پنیر به زحمت گیر میآید. 15 سال است دیگر آن فاطی ج...، ببخشید، فاطی کماندوهایی که به همراه برادران بسیجی در حمایت از انرژی هستهای شعار میدادند حق مسلمشان است، از رو رفتهاند و دیگر راهپیمایی برگزار نمیکنند. کشور و کل پهنهی گیتی به تازگی از شر "ویروس منحوس کرونا" راحت شده. سایهی جنگ با اسرائیل میهن را فرا گرفته. گفته شده در یکی از ماههای اخیر، رژیم جمهوری رکورد تعداد اعدام در یک ماه را شکسته. عوارض تظاهرات اعتراضی سالهای قبل هنوز پابرجاست. رئیس جمهور و وزیر خارجه به تازگی در اتفاقی نادر در حادثهی سقوط هلی کوپتر به هلاکت رسیدهاند. خلاصه که از همه طرف خبر بد. و تنها دلخوشی که دولت "اصلاح طلب" فعلی ملت را معطش کرده، یکی کشف حجاب است و یکی اینترنت؛ که البته با این سرعتی که پیش میرود، معلوم نیست کی محقق میشود.
درست در چنین شرایطی است که سر و صدای تازهای به پا میشود: جیره بندی برق! ماجرا از این قرار است که دولت تصمیم گرفته برای کاهش مصرف برق، در تمام کشور روزی دو ساعت برق را قطع کند. دلایل عجیب و غریبی هم برای آن ارائه شده. بحث "مازوت" پیش کشیده شده و دلسوزی دولت برای مردمی که دود آن را استنشاق میکنند! و جای تعجب نیست که تلویزیون موقع بحث در این رابطه، با "رئیس سازمان انرژی اتمی" هم تماس تلفنی برقرار میکند تا یک بار دیگر به ملت یادآوری کند، انرژی صلح آمیز هستهای به عنوان "سوخت پاک" یک نیاز واقعی بوده.
تلویزیون فارسی بیبیسی را که نمیشود نگاه کرد. کارشناسان آن فقط پرت و پلا میگویند و حرفهای بی ربط میزنند. من که چیزی نمیفهمم. ولی وب سایت آنها قدری قابل درکتر است. به وب سایت که مراجعه کردم، شاهد بودم یک مقالهی مفصل در مورد تعریف علمی مازوت از دیدگاه شیمی جلب توجه میکرد. گویا از نظر بیبیسی سؤال مردم ایران همین است! البته بیبیسی هم از پا ننشسته بود و به وضوح پای انرژی هستهای را هم به ماجرا باز کرده بود.
به هر حال شرایط این است. هر دم از این باغ [وحش] بری میرسد. شما فکر میکنید چه باید کرد؟