پیشتر در همین وبلاگ از حضور موجودات غیرعادی در جهان پرده برداشته شد. دلیل وجود آنها توانایی غیرعادی حکومت در پیش بینی آینده و همچنین توانایی وی در خلق موقعیتهای غیرعادی مثل آسیب و جراحت شدید است. در واقع توانایی ماورایی حکومت فقط میتواند فرد را به این نتیجه برساند که این حکومت با موجودات غیرعادی در ارتباط است. و توانایی ماورایی هم دو جنبه دارد: قدرت مافوق تصور در پیش بینی آینده و قدرت نمودار کردن افرادی با معلولیت عینی.
نتیجه گیری منطقی، حضور عینی و نه صرفاً نمادین همان موجوداتی در صحنهی گیتی است که قرآن به آنها شیاطین میگوید. البته در قرآن تصریح نشده که شیاطین قدرت پیش بینی آینده را دارند، که به نظر میرسد با توجه به توضیحاتی که در پی میآید، قرآن آن را بدیهی میدانسته و از این رو به آن نپرداخته. اما در قرآن قدرتهای مافوق تصور نسبتاً زیادی به شیاطین نسبت داده شده. منجمله تاج و تخت بلقیس را به یک چشم بر هم زدن در پیشگاه سلیمان حاضر کردن.
افراد معلول زیادی در بین نخبگان حضور دارند که از اول عمر معلول نبودهاند و صرفاً طی سانحهای که همه از ساختگی بودن آن آگاهی دارند، خبر معلولیت آنها منتشر شده و از آن پس هم همه آنها را با همان معلولیت مشاهده کردهاند. سانحه ساختگی بوده و در نتیجه نباید معلولیت عینی وجود داشته باشد. از طرفی خودزنی هم به دلیل برخورداری نخبگان از حداقل عقلانیت، نمیتواند در بین این گروه رایج باشد. تنها توضیح برای چنین معلولیتهایی وجود موجوداتی غیرعادی است که ظاهر شبیه به انسان مورد نظر را داشته و قابلیت وانمود به معلولیت هم در جسمشان وجود دارد. و این یعنی موجودات غیر طبیعی.
اما در مورد قابلیت پیش بینی، لازم میدانم در اینجا قدری بیشتر توضیح دهم. تصور عامه در مورد آینده همواره این است که آینده به شکل صد در صد تصادفی پیش میآید و از این رو با هیچ ابزاری، منجمله با مساعدت نیروهای ماورایی نمیتوان آن را پیشگویی کرد. اما حقیقت این است که آینده در واقع برآیند تصمیمات مختلف ابنای بشر است. این جهان یکسره در اختیار آدمی است و همانطور که میدانیم حتی بلایای طبیعی و حتی وضع آب و هوا هم امروزه کاملاً تحت کنترل آدمی است. در واقع با تصمیمات بشر است که اتفاقات آینده بروز میکنند. چیزی خارج از اختیار بشر وجود ندارد. البته از دید یک فرد مؤمن نیروهای ماورایی هم در این خصوص مؤثرند؛ ولی فعلاً ما به آن کاری نداریم. چیزی که میتوان با قاطعیت و مطابق با علم خود بشر به آن تأکید کرد، یک سری نیروهای فیزیکی، مثل نیروی جاذبه، پرتو خورشید، باد و ... است که امروزه کاملاً تحت کنترل بشر است و در گذشته هم با توجه به پیروی از قواعد علم فیزیک، پیش بینی آن برای یک هوش برتر سخت نبوده.
ما به گذشته کار نداریم. در حال حاضر با قاطعیت میتوان ادعا کرد که تصمیمات بشر است که آینده را میسازد. اما باید دید تصمیمات چه محرکی دارند.
محرک هر تصمیم، همانا ذهن آدمی است. آدمی در نتیجهی فعل و انفعالات مختلف که خود نتیجهی تصمیمات دیگران یا خود اوست، دچار احساس به خصوصی میشود و در نتیجه دست به عمل میزند.
پس اول احساس شکل میگیرد و در نتیجهی آن فرد تصمیم میگیرد و نتیجهی همهی اینها، یک عمل به خصوص است. و رخ دادن هر عمل هم، یعنی بروز آینده.
حالا اگر ما هوشهای برتری داشته باشیم که به اذهان آحاد بشر، و یا دست کم به اذهان آن گروه از بشر که بر روند اتفاقات مؤثرترند، اشراف داشته باشند، پیش بینی آینده چندان سخت نخواهد بود.
حتماً میدانید که پیشرفت تکنولوژی امکان خواندن ذهن هر بشر را، حتی به حکومتهای بشری هم داده. در نتیجه دسترسی به ذهنیات یک امر کاملاً ممکن است؛ حتی برای خود آدمها. و بحث اینجاست که ما با موجوداتی بسیار باهوشتر از بشر مواجهیم که احاطه بر اذهان برای آنها ساده است.
هر احساسی که در فرد شکل میگیرد، به دنبال خود آبشاری از احساسات را در پی دارد که در نهایت منجر به عمل یا انفعال میشود. نکته اینجاست که پاسخ ذهن 99 درصد آدمها به یک محرک به خصوص یکسان است. به عبارتی یک محرک به خصوص در ذهن 99 درصد افراد احساس مشابهی ایجاد میکند.
پس ما یک محرک اولیه داریم، که خود نتیجهی تصمیمات دیگریست. در پی آن احساس را داریم و سپس اقدام. و برای پیش بینی کافی است از محرک اولیه خبر داشته باشیم؛ که خود نتیجهی احساس قبلی فردی دیگر است.
متن خیلی پیچیده شد و ممکن است خوانندهی محترم کاملاً متوجه منظور من نشده باشد. آنچه من قصد دارم به آن تأکید کنم این است که اگر از ذهنیات آدمها اطلاع وجود داشته باشد، میتوان با توجه به احساساتی که در هر آن در هر بشر شکل میگیرد، اقدامات او را که منتهی به آینده میشود، پیش بینی کرد.
در پایان یادآوری میکنم که تداخل در آینده، توسط اقدامات عمدی حکومت کاملاً ممکن است. اما باید توجه داشت که اقدامات هر حاکم هم زاییدهی احساس او و در نتیجه قابل پیش بینی است. باید توجه داشت که در این صورت یک آیندهی متفاوت رقم میخورد که با احتمال پایین ممکن است سرنوشت بشر را هم تغییر دهد. اما در هر حال قابل پیش بینی است. اینجاست که بحث از "آیندهها" مطرح میشود و نه یک آیندهی منفرد. در همین بازیهای جنجالی یورو که اخیراً برگزار شد، یکی از تبلیغات بیلبوردهای کنار زمین از این قرار بود: Unlock the Futures؛ و به این ترتیب مسئولین برگزاری قصد داشتند به وجود انواع آینده تأکید کنند.