در ماههای اخیر، حکومت در سرتاسر دنیا دست به اقدامات مملو از اضطراب و سرآسیمگی زیادی زده است. آخرین آنها حملات خونین در سالمرگ قاسم سلیمانی و در کرمان بوده.
در این مورد آخر و در عین دسپاچگی بیسابقهی هیئت حاکمه در ایران، ابتدا قضیه به "اسرائیل" نسبت داده شد. چیزی که خبر از آغاز موج بزرگی از بحرانها میداد. در واقع رویایی مستقیم ایران و اسرائیل در نتیجهی این رخداد کاملاً اجتناب ناپذیر به نظر میرسید. حتی برخی تلویحاً ایران را به خویشتنداری دعوت میکردند.
اما پس از یکی دو روز، "داعش" مسئولیت حملهی کرمان را بر عهده گرفت. از طرفی تعداد کشته شدگان این حملات که در موارد مشابه معمولاً افزایش مییافت، این بار به دلیل آنچه اشتباه در تفکیک اجساد کشته شدگان اعلام شد، در دو نوبت، کمتر از آمار ابتدایی اعلام شد.
به هر حال به نظر میرسید حاکمان با پیش کشیدن نام اسرائیل، قصد ایجاد یک بلوای تمام عیار را داشتند. منتها با قدری تأمل، سر عقل آمده و موضوع را با استفاده از یک ترفند تکراری، ختم به خیر کردند. و آن ترفند هم همانا، "داعش" بود.
ظاهر قضایا نشان میدهد که حکومت کاملاً سردرگم است و مدام رو به رفتارهای جنون آمیز میآورد. در واقع آنان طوری برخورد میکنند که گویا به آخر خط رسیدهاند و کاملاً مستأصل هستند. اما با تجربیاتی که شخصاً در مواجهه با این حکومت به دست آوردهام، احساس میکنم آنان صرفاً تظاهر به استیصال میکنند و در واقع کاملاً اوضاع را تحت کنترل دارند. به هر حال باید نشست و منتظر آینده ماند. زمان ثابت خواهد کرد که حکومت تا چه اندازه با بحران رو به روست.