سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معتقدم عوامل حکومت‌ها در هر منطقه‌ی جغرافیایی، چیزی بیش از یک برگه‌ی A4 حرف حسابی برای گفتن ندارند. البته شاید هم به آن‌ها اجازه داده نمی‌شود بیش از این حرف بزنند. آن‌ها برای هر حوزه از زندگی بشر یک سری کلید واژه‌ی محدود در ذهن دارند و همواره حول همان‌ها روده درازی می‌کنند.

مثلاً در ایران ما ... . اگر از اندیشمندان ساکن این منطقه خواسته شود که به عنوان مثال از سیاست حرف بزنند، آن‌ها بلافاصله پای امام و انقلاب و هشت سال دفاع مقدس را پیش می‌کشند. اگر به آن‌ها بگویی از فرهنگ صحبت کنند، باور کنید فقط دو کلید واژه را مورد بحث قرار می‌دهند: تهاجم فرهنگی و حجاب. اگر از سیاست خارجی بگویی، فوراً می‌گویند: اسرائیل. اگر بگویی:دین، فوراً به ائمه و حقی که از مولا علی ضایع شد، می‌پردازند. اگر بگویی: رسانه، فوراً به یاد فیلم‌های مستهجن و بازی‌های رایانه‌ای خشن می‌افتند. اگر بگویی: ادبیات، می‌گویند: استاد شهریار و یا نهایتاً خیام. اگر بگویی: فلسفه، زندگی علامه طباطبایی را برایت مرور خواهند کرد. و اگر از عرفان بگویی، باور کنید بی معطلی بحث را می‌کشند به این شعر زیبا: "پیش منی در یمنی، در یمنی پیش منی"1!

اخیراً بخش‌هایی از مناظره‌ی معروف سال 1388 بین محمود احمدی نژاد و میر حسین موسوی خامنه را مرور کردم. یک ساعت و نیم بحث بر سر امام بود و اسرائیل. یکی می‌خواست خاطره بگوید، از خاطره‌ای که در پیشگاه امام داشت و بر می‌گشت به اسرائیل حرف می‌زد. به او می‌گفتند سیاست شما برای آینده چیست؟ بلافاصله گریز می‌زد به اسرائیل. اگر می‌خواستند از افراط و تفریط هم انتقاد کنند، موردی راکه به اسرائیل برمی‌گشت، مصداق می‌آوردند. یکی در بحث کم می‌آورد، فوری می‌گفت: در ضمن اسرائیلی‌ها هم ...!

در این بین احمدی نژاد با نادانی و در خلال بحث‌ها به طور تلویحی اعتراف کرد که فرق دو نفر در تاکتیک‌هاست و نه در اصول!

این هم تولیدات فکری ایرانی‌ها.

همان طور که می‌دانید مقام معظم رهبری سالیان درازی هم هست که سال‌ها را با کلید واژه‌ی "تولید" نام‌گذاری می‌کنند. در زمینه‌ی این نام‌گذاری تکراری هم، با وجود استهزای مداوم هرگز از رو نمی‌روند. و تولید هم قطعاً از نظر اندیشمندان حکومتی هم‌ردیف "خودکفایی" و ارمغان‌آور "استقلال" خواهد بود. به هر حال امسال هم "رشد تولید و مهار تورم" نام گرفته. من در پایان یک بار دیگر یادآوری می‌کنم که تورم سرسام آور حسابی به مردم فشار آورده. در مقابل مسئولین ادعا می‌کنند تورم به "کانال" 30 درصد رسیده ("کانال" هم ساخت دستگاه واژه‌پردازی ایران است - آن‌ها ایده‌های تکراری را مدام با واژه‌های نو زینت می‌دهند). یعنی چیزی بین 31 تا 39 درصد. که هر جور به آن نگاه کنیم، هولناک است. یعنی با پایین آمدن نرخ تورم، قیمت‌ها کاهش نیافته؛ بلکه با سرعت نسبتاً کم‌تری هم‌چنان در حال افزایش است. و این یعنی تداوم فاجعه. یادآوری می‌کنم که چنین دستاوردی هرگز جای مباهات ندارد. برای جبران این آشفته بازار اقتصادی، تورم باید مدت‌ها صفر و یا حتی منفی باشد. و اگر مقام معظم رهبری کشورش را با کشورهای پیشرفته‌ی دنیا مقایسه می‌کند، باید بداند که تورم صفر در آن مناطق یک روتین است.

1 اشاره به روایتی مربوط به دیدار محقق نشده‌ی یک فرد یمنی با رسول خدا دارد.

پی‌نوشت: ناگفته نماند که بسیاری عوامل حکومت‌ها حتی برگه‌ی A4 مختص خود را هم درست از بر نکرده‌اند.


نوشته شده در  شنبه 102/5/28ساعت  4:40 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درندگی
فهمیدگی
نان و دلقک
سنگ پای ازغد
لانه نه، آن جا سگدانی بود
سیاست داخلی
[عناوین آرشیوشده]