سفارش تبلیغ
صبا ویژن

و اضرب لهم مثلا اصحاب القریة اذ جاءها المرسلون
و برای آنان افراد شهر را مثال بزن هنگامی که فرستادگان به سویش آمدند

اذ ارسلنا الیهم اثنین فکذبوهما فعززنا بثالث فقالوا انا الیکم مرسلون
هنگامی که به سویشان دو فرد را فرستادیم که تکذیبشان کردند و به فردی سوم تقویت کردیم و گفتند ما به سوی شما فرستاده شده ایم

قالوا ما انتم الا بشر مثلنا و ما انزل الرحمن من شیء ان انتم الا تکذبون
پاسخ دادند: شما جز بشری مثل خود ما نیستید و خدای رحمان هیچ چیزی نفرستاده و شما صرفاً دروغ می گویید

قالوا ربنا یعلم انا الیکم لمرسلون
گفتند پروردگارمان می داند که ما به سوی شما فرستاده شده ایم

و ما علینا الا البلاغ المبین
و و ظیفه ی ما صرفاً ابلاغ آشکار است

قالوا انا تطیرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنکم و لیمسنکم منا عذاب الیم
پاسخ دادند ما شما را به فال بد گرفتیم؛ اگر دست برندارید، شما را با سنگ زدن طرد می کنیم و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید

قالوا طائرکم معکم ائن ذکرتم بل انتم قوم مسرفون
گفتند فال بد شما با خود شماست. چه خوب که یادآوری می شدید، ولی شما گروهی سرکش هستید

و جاء من اقصا المدینة رجل یسعی قال یا قوم اتبعوا المرسلین
در این هنگام مردی دوان دوان از نقطه ای دور در شهر آمد و گفت ای قوم از فرستادگان پیروی کنید

اتبعوا من لا یسئلکم اجرا و هم مهتدون
از آنان که هیچ اجری از شما طلب نمی کنند پیروی کنید؛ آنان که هدایت شده هم هستند

ما لی لا اعبد الذی فطرنی و الیه ترجعون
چرا نباید کسی را که مرا آفرید و همگی به سوی او بازگردانده می شوید، عبادت کنم؟

ء اتخذ من دونه الهة ان یردن الرحمن بضر لا تغن عنی شفاعتهم شیئا و لا ینفذون
آیا جز او خدایانی را برگزینم که اگر خدای مهربان برایم ضرری خواهد، واسطه گریشان برایم هیچ فایده ای نداشته باشد و از آن رهایم نکنند؟

انی اذا لفی ضلال مبین
در این صورت به جد گمراه خواهم بود

انی آمنت بربکم فاسمعون
به من گوش فرادهید که به پروردگارتان ایمان آوردم

قیل ادخل الجنة قال یا لیت قومی یعلمون
به او خطاب شد: وارد بهشت شو؛ گفت: کاش قومم می دانستند

بما غفرلی ربی و جعلنی من المکرمین
که پروردگارم مرا آمرزید و از گرامیان قرار داد

و ما انزلنا علی قومه من بعده من جند من السماء و ما کنا منزلین
و بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم و از این بابت فرستنده نبودیم

ان کانت الا صیحة واحدة فاذا هم خامدون
هر چه بود یک خروش منفرد بود و سپس همگی مردند

یا حسرة علی العباد ما یأتیهم من رسول الا کانوا به یستهزؤن
افسوس بر بندگان، که هیچ فرستاده ای به سویشان نیامد الا این که او را مسخره می کردند

(سوره ی یس - آیات 13 تا 30)


نوشته شده در  جمعه 100/11/29ساعت  2:47 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درندگی
فهمیدگی
نان و دلقک
سنگ پای ازغد
لانه نه، آن جا سگدانی بود
[عناوین آرشیوشده]