سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حافظ بارها تجرید (بی همسری) را ستوده.

عروسی بس خوشی ای دختر رز - ولی گه گه سزاوار طلاقی
مسیحای مجرد را برازد - که با خورشید سازد هم وثاقی

و یا:

گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید - گفت با این همه از سابقه نومید مشو
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک - از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو

هر دو موردی که آوردم، از معدود ابیات موقوف المعانی دیوان حافظ است. اجازه می خواهم قدری در مورد دو بیت دوم توضیح دهم. عطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ دولت اصلاحات، جایی در وب سایتش با اشاره به این غزل آورده که از آیت الله محی الدین حائری شیرازی شنیده بوده که به جای واژه ی "سابقه" در این بیت بهتر بوده "آتیه" می آمده. با سطح معلومات من "سابقه" در این جا به معنی "سبقت" است؛ همان طور که در قرآن بارها از سبقت و پیشی گرفتن صحبت شده (و السابقون السابقون).

در واقع حافظ می خواهد بگوید اگر چه خورشید دمید، هم چنان می توان پیشی گرفت و اگر با پاکی به آسمان بروی، خود خورشید را هم تحت تأثیر قرار خواهی داد.

به هر حال من فکر می کنم اگر زمانی متوجه منظور یک گوینده نشدیم، نباید قاطعانه اشتباه را از گوینده بدانیم؛ چه بسا اشتباه از خودمان باشد. در این جا هم اشتباه از تصحیح کنندگان دیوان حافظ نیست. با سطح معلومات من و آن طور که من این غزل را فهمیدم، اشتباه از مهاجرانی و یا آیت الله محی الدین حائری شیرازی است.

برگردیم به بحث خودمان. حافظ در جایی دیگر می گوید:

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است - پیاله گیر که عمر عزیز بی بدل است

و در این جا، "جریده" اشاره به وارستگی از هر نوع تعلقی دارد. او می گوید: تنها پیش برو، چرا که مسیر سلامت بسیار باریک است و نمی توان با تعلقات از آن عبور کرد.

یک چیز مسلم است و آن هم این که حافظ فرد بی نهایت وارسته ای بوده. 


نوشته شده در  یکشنبه 100/10/26ساعت  7:58 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درندگی
فهمیدگی
نان و دلقک
سنگ پای ازغد
لانه نه، آن جا سگدانی بود
[عناوین آرشیوشده]