داستان موسی در قرآن فوق العاده آموزنده است. نکات بسیاری در آن است که قابل تطبیق با زمانه ی ماست. با این وجود سیاستمداران وقت صدا و سیما ترجیح دادند با این که داستان موسی حتی برای بیننده ی تلویزیونی هم هیجان انگیزتر است، به جای موسی در مورد یوسف فیلم بسازند. احتمالاً به این علت که موسی پیغمبر یهودیان است!!!
من فکر می کنم این سیاستمداران به خاطر این تعصب شیطانی نسبت به مذهب خود در آن دنیا به شدت مؤاخذه خواهند شد. به آن ها گفته خواهد شد: حالا برای من مسلمان بازی در می آورید؟ مگر نشنیده بودید که نباید بین پیغمبران خدا فرق گذاشت؟
حتی داستان یوسف هم که از تلویزیون پخش شد، بیش تر حکایت یک عشق و عاشقی سطحی بود تا داستانی که خداوند در قرآن برای آرام کردن پیامبرش، محمد، در مورد رنج های یوسف آورده.
به هر حال در داستان موسی آمده که سامری گفت: "آن چه را دیگران ندیده بودند، دیدم و یک مشت از جای پای رسول برداشتم" و با آن گوساله ساختم. شما در نظر بگیرید در همین دنیایی که ما فعلاً در آن به سر می بریم، دانشمندان علیا حضرت به گونه ای مشابه با آزمون و خطای بسیار می توانند تشخیص دهند فلان ماده اگر در فلان شرایط قرار گیرد، انفجار اتمی روی می دهد. این دانشمندان واقعاً از جزئیات چنین رویدادی آگاه نیستند و فرمول ها و تئوری هایی که در این زمینه به خورد ما می دهند، همه افسانه پردازی است. آن ها مثل سامری پی برده اند که در طبیعت یک چنین قانونی حکم فرماست. و درست مثل سامری با استفاده از همین قوانین برای ما اسباب بازی می سازند و ما را وادار به تعظیم در برابر آن می کنند.
به عنوان مثالی دیگر دانشمندان علم شیمی با تمرین بسیار پی می برند فلان ماده اگر با فلان ماده ترکیب شود، ماده ی سومی به وجود می آید. آن ها فقط پی به یک قانون طبیعی وضع شده توسط خدا می برند و بحث از مسائلی مثل استوکیومتری واکنش و غیره همه قصه است. یعنی بر بسیاری پدیده های طبیعی قانون قابل نوشتنی حکم فرما نیست؛ امیدوارم توانسته باشم مقصود خود را بیان کنم.
در مثالی دیگر از داستان موسی وقتی که ساحران مارهایشان را در مقابل موسی به حرکت در می آورند، او ابتدا می ترسد. ولی خدا او را آرام می کند و اطمینان می دهد که "انک انت الاعلی". خدا می گوید بگذار شیاطین مهره های خدا در گود بیندازند، مکر من بسیار فراگیرتر است.
امیدوارم با قدری اندیشه و تدبیر به شکل جدی به خدا ایمان بیاوریم.