تصور کنید: آقای داریوش در زمینهی موسیقی بهترین است. بهترینها به ایشان حتی نزدیک هم نیستند. این به دلیل استعداد ذاتی و خدادادی و از طرفی تلاش ایشان است. ولی به هر حال ممکن است ایشان هم نقص داشته باشند. مهم این است که امتیازهای ایشان اجازه نمیدهد هیچ عقل سلیمی به خود اجازه دهد در ایشان نقص جستجو کند. اصلاً هیچ عقل سلیمی به خود اجازه نمیدهد در حالی که بسیار سطح پایینتر از ایشان است، در مورد ایشان اظهار نظر کند. کسی باید در مورد فردی مثل ایشان اظهار نظر کند که سرش به تنش بیرزد. مثلاً "ابی" میتواند در مورد ایشان اظهار نظر کند و خاضعانه اعتراف نماید که آقای داریوش خیلی از او بهتر است. حالا اگر این وسط مثلاً شادمهر عقیلی خواست در مورد آقای داریوش نظر بدهد، من فکر میکنم که فقط خودش را مسخرهی عالم و آدم کرده.1
یا مثلاً الیور کان را در نظر بگیرید. او بی تردید بهترین است. بهترینها حتی به او نزدیک هم نیستند. بهترینها به گرد او نمیرسند. در مورد او مثلاً لو یاشین میتواند نظر بدهد که: "بله، الیور از من یک لِول، یک سر و گردن، بالاتر است". حالا اگر این وسط مثلاً "علی بیرو"ی خودمان اُوردوز کرده بود و به اعتبار آن که پنالتی رونالدو را دفع کرده، برگشت در مورد الیور اظهار نظر کرد، همه خواهند گفت بیرو خواسته قدری دیگران را بخنداند.
اما اخیراً احساس کردهام برخی مربیان تازه به دوران رسیدهی فوتبال اروپا با کارنامهی بسیار نازل، چه در زمینهی بازیکنی فوتبال و چه در زمینهی مربیگری، به خود اجازه دادهاند از الیور انتقاد کنند! واقعیت آن است که الیور در طول بیست سال بازی و انجام حداقل هشتصد بازی رسمی گاه گداری مرتکب اشتباهاتی میشده. اما امتیاز او این بوده که اشتباهاتش بسیار کمتر از حد متوسط یک دروازه بان سطح جهانی بوده و از طرفی موفقیتهایش آن قدر قابل توجه بوده که یک آدم عاقل وقتی به خود اجازه داد از او حرف بزند، به سرش نمیزند از اشتباههایش بگوید!
واقعیت دیگر آن است که همانطور که گفتم کسانی که امروز از الیور انتقاد میکنند خود در دورهی بازیگری چندان شناخته شده نبودهاند و موفقیتهای دورهی مربی گریشان هم، درست مثل کارلوس کیروش، به لطف بازیهای تعیین شده به دست آمده. حالا آیا عاقلانه است افرادی با این ویژگیها در مورد یک چنان فردی اصلاً نظر بدهند.
من که مخاطب حرفهای فوتبال بودهام و همیشه فوتبال را حتی بهتر از بسیاری مربیان سطح اول جهان میفهمیدهام، حتی قصد دارم هر هشتصد بازی رسمی الیور را در آینده مرور کنم؛ بله، الیور همواره برای من نکاتی برای یاد گرفتن دارد. من فکر میکنم منتقدین امروز هم بهتر است سرشان را پایین بیندازند و به جای حسودی سعی کنند از الیور چیزی یاد بگیرند.
سؤال دیگر این جاست که اصلاً بازیکن آرمانی شما کیست و الیور را با چه کسی میخواهید مقایسه کنید. اگر بخواهید الیور را با دروازه بانهای دو دههی اخیر مقایسه کنید که باید گفت عمدهی دروازه بانهای سرشناس دو دههی اخیر دوپینگی بودهاند. من حتی در مورد ایکر کاسیاس هم شک دارم. میماند بوفون که او هم در اوج موفقیت، یعنی در جام جهانی 2006، همراه با سایر بازیکنان ایتالیا دوپینگ کرده بود. به هر حال مهم این است که همان دروازه بانها، حتی با دوپینگ، هیچ وقت حتی نزدیک به الیور هم نبودند.
البته در بی عدالتی شدید حکم فرما بر فوتبال یک احمق مثل کلینسمان ممکن است اختیاردار تیم ملی آلمان شود و مثلاً الیور را با فردی مثل لمان مقایسه کند! این رفتار کلینسمان از نظر افراد بخرد فقط یک شوخی حیرت انگیز است.
شما مثلاً مانوئل نویر را که با وجود دوپینگ خیلی هم به خودش مطمئن است، در نظر بگیرید. او به اندازهی موهای سرش گل اشتباه خورده. 95 درصد خروجهای او از دروازه جزو ابتداییترین اشتباهات دروازه بانی محسوب میشوند. همین که سرتان را آن طرف بگیرید و دوباره به زمین مسابقه نگاه کنید، او را در یک سوم دفاعی تیم حریف پیدا خواهید کرد. ولی آنقدر برای او تبلیغ میکنند و میکنند که نام او را بر سر زبانها میاندازند. توجه داشته باشید که الیور با توجه به این که عضو سیستم نبوده، از حمایت سیستم و رسانهها هم کاملاً محروم بوده. و اصلاً به همین دلیل هشت سال نیمکت نشین دروازه بانانی مثل بودو ایلگنر و آندرآس کوپکه، که البته از نظر فنی قابل احترام هم بودهاند، بوده. میخواهم نتیجه بگیرم که الیور استعداد ذاتی و خدادادی بی نظیری است که البته بسیار پر تلاش هم بوده و با شایستگی توانسته تمام موانع ناعادلانه را پشت سر بگذارد و برای همیشه بهترین باشد.
حالا از همهی اینها بگذریم ... به راستی فینال 2005 چرا در استانبول2؟ مگر پارس آباد بد بود؟
---------------------------------------------------
1 اکنون فروردین 99 است. با شناخت بیشتر جناب آقای شادمهر عقیلی برای ایشان و هنرشان احترام زیادی قائل هستم. آوردن اسم ایشان شایسته نبوده و این فقط به خاطر کم اطلاعی من بود.
2 اکنون بهمن 1403 است. منظور، فینال لیگ قهرمانان فوتبال اروپا در سال 2005 در استانبول است که بیش از حد دراماتیک و البته پر اشتباه مهندسی شده بود.