سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حدود هشت سال از شروع به کار این وبلاگ می گذرد. یادم می آید نام وبلاگ را به این دلیل "پرحرفی" گذاشتم، که قصد داشتم در آن مدام خط قرمزها را زیر پا بگذارم. چرا که وقتی برخی از ما آدم ها موقع حرف زدن از خط قرمزها عبور می کنیم، افراد مصلحت اندیش دور و برمان بلافاصله به ما تذکر می دهند که: "پرحرفی نکن"! به هر حال عبور از خط قرمزها موقع حرف زدن از نظر خیلی ها "پرحرفی" است.

اما یک نوع پرحرفی دیگر هم داریم که معنایش آشناتر است. همین آقای حسن رحیم پور ازغدی، متفکر حکومتی، را در نظر بگیرید. با توجه به این که هر هفته حداقل چهار برنامه ی چهل و پنج دقیقه تا یک ساعته را روی آنتی تلویزیون می برد، باید آرشیوی دست کم شامل چند هزار برنامه ی ضبط شده داشته باشد تا به فراخور زمان هر دفعه یکی از آن ها را برای پخش انتخاب کند. این حداقل حرفی است که آقای رحیم پور ازغدی در طول عمرش زده: چند هزار ساعت!

آقای رحیم پور ازغدی می ترسد به خط قرمزها حتی نزدیک شود. بنابراین حرف هایش همه در چهارچوبی معین قرار دارد. و وقتی کسی "در چهارچوب" این همه حرف بزند، این جا دیگر باید گفت جداً "پرحرفی" کرده و باعث ملال شده.


نوشته شده در  چهارشنبه 98/5/30ساعت  2:59 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()

اقتربت الساعة و انشق القمر

و ان یروا آیة یعرضوا و یقولوا سحر مستمر

شرایط سهمگین است. شرایط بی نظیر است. برای درک بهتر آن به تاریخ رو می آورم؛ برای آن که مشابهی برای آن بیابم. و من مستند ترین کتاب تاریخی را در اختیار دارم! در تاریخ قدم می زنم ...

در گوشه ای نوح را می بینم که دارد ساخت کشتی را در برابر دیدگان پروردگار به پایان می رساند.

پیش تر می روم ... گویا موسی است که مأموریت یافته بندگان خدا را شبانه ببرد.

در گوشه ای دیگر گویی عیسی را می بینم که با حواریون زمزمه می کند: "من انصاری الی الله" (عیسی از نیرنگ حواریون غافل است و حواریون از نیرنگ خدا!)

و در خاتمه گویی محمد است که نوید "فتح" شنیده و شاهد هلاکت ابولهب بوده.

و این جا ... به این جا باز می گردم ... چه می شود ... چه در پیش است؟

به راستی که برای هر قوم سرآمدی است ...
و سرآمد این قوم نزدیک به نظر می رسد.


نوشته شده در  سه شنبه 98/5/22ساعت  2:57 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()

چند ماه قبل به شخصه کاملاً ناامید شده بودم. گمان می کردم حکومت ها بحران فعلی را که در آن گرفتار شده اند، هم چون بحران های پیشین اداره خواهند کرد و از این مرحله هم به سلامت عبور می کنند. اما ... ادامه مطلب...

نوشته شده در  سه شنبه 98/5/8ساعت  4:35 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درندگی
فهمیدگی
نان و دلقک
سنگ پای ازغد
لانه نه، آن جا سگدانی بود
[عناوین آرشیوشده]