در زمان اشغال سرزمین فارس (ایران امروزی) توسط مغولستان، روزی یک مغول چند نفر فارس را در راه میبیند. میدانیم که مغولها در زمان اشغال فارس حتی به گربههای فارسی (Persian Cats - یکی از عناصر مورد افتخار آریاییهای لس آنجلس نشین) رحم نمیکردند. به هر حال فرد مغول اسلحه نداشته که فارسها را بکشد؛ نه اینکه تعداد زیاد آنها فرد مغول را منصرف کند. از طرفی آن مغول به هیچ وجه هم قصد نداشته کوتاه بیاید و از جان آنها درگذرد. او با یک تکه گچ دور تا دور فارسها خطی میکشد و با تحکم به آنها میگوید: تا من بروم و برگردم احدی از شما حق ندارد پایش را از این خط بیرون بگذارد؛ من میروم تبر بیاورم و شما را بکشم! فرد مغول میرود، تبر میآورد و همه را از یک کنار گردن میزند. و جالب آنکه احدی از فارسها حتی پایش را از محدودهای که مغول برایش تعیین کرده بوده، بیرون نمیگذارد!
بالأخره پس از انتظار فراوان سال 1400 هم آمد. یادم میآید زمانی قرار بود سال 1400 سال پیشرفته شدن ایران باشد. یعنی قرار بود طبق آنچه "چشم انداز بیست سالهی نظام" نام گرفته بود، در حدود سال 1400 ایران به قدرت اول اقتصادی منطقه تبدیل شود. به نظر میرسد این اتفاق نیفتاده. البته اگر از آقای احمدی نژاد سؤال کنید خواهد گفت در همان دولت نهم، جمهوری ایران نه تنها به این هدف رسیده، بلکه ... ! به هر حال فکر میکنم منطقی آن است که در مواردی مثل این از آقای احمدی نژاد سؤال نشود. اگر هم از آقای هاشمی طبا، کاندیدای دورهی پیش ریاست جمهوری، سؤال شود، خواهد گفت قرار بر "سال چهارده صفر چهار (ایشان زودتر از بقیه پیشرفته شده و سالها را این طور اعلام میکند!)" بوده، نه سال 1400. فکر میکنم جواب احمدی نژاد قابل تحملتر است!
یادم میآید سال 82 تلویزیون جمهوری ایران برنامهی ترکیبی مفصلی را برای تبلیغ "سند چشم انداز بیست سالهی نظام" روی آنتن میبرد. مجری آن برنامه، فرد مشهوری به نام آقای شهیدی فر بود که البته خیلی وقت است دیگر در تلویزیون خبری ازش نیست (البته فکر نمیکنم از رو رفته باشد؛ هر روز بهانهای برای غیبتش داشته و شاید این اواخر هم "کوید 19 (نام علمی کرونا - به هر حال کشور در حال علمی شدن است و بهتر است علمیتر حرف بزنیم)" گرفته باشد). یادم میآید در یکی از برنامهها میهمان این مجری از قول یک فرد غربی گفت: یک زمانی دنیا دست شما بود (دست ایرانیها - منظور، زمان کوروش آریایی است)؛ حالا هم دست ما (یعنی غربیها). مجری با قاطعیت جواب داد: "دوباره نوبت ما میرسد".
به هر حال اگر از آقای روحانی نگون بخت بپرسید ایراد کار کجاست، جواب خواهد داد: تحریمهای آمریکا. من به او جواب خواهم داد: خب پدر سگ، زمانی که وعده وعید میدادی، چرا فکر "تحریمهای آمریکا" نبودی؟! ( آقای روحانی با وجود بی کفایتی کشته مرده زیاد دارد؛ همان دستمال به دستها و پاچه خارهای همیشگی. ممکن است بابت "پدر سگ" بهشان بر بخورد و باز فرهنگی شوند. ولی من بابت استعمال این لفظ دربارهی آقای روحانی از "سگ" و علی الخصوص "پدرش" جداً عذر میخواهم!!!)
به هر حال سال 1400 هم از راه رسید، ولی "نوبت ما نرسید". و ...
پنجاه سال بعد
اکنون اواخر اردیبهشت ماه 1452 شمسی است. کشور سخت درگیر انتخابات ریاست جمهوری پیش روست. رئیس جمهور فعلی که اتفاقاً نوهی آقای روحانی خودمان است، امروز در تلویزیون از مهار موج 168 ام کرونا ابراز خرسندی کرده اما از شیوع ویروس جهش یافتهی "کرونای بورکینافاسویی" در ایران خبر داده. او از مردم جداً درخواست کرده برای کنترل کرونا به "دورهمیها" پایان دهند. امسال از سوی "مقام فوق اعظم رهبری" (نوهی آقای خامنهای خودمان که پس از فتنهی 48 (1448!) برای احترام بیشتر این عنوان را به او دادهاند) سال "تولید، باز هم تولید، همیشه تولید، دوباره تولید" نام گذاری شده.
در تازهترین تحولات بین المللی، مردم مظلوم و بیگناه فلسطین دست به انتفاضهی 26 ام زدهاند.
از نظر علمی هم، شرکت کرهای سامسونگ پس از انتظارات از تلویزیون 144K خود رونمایی کرده.
پی نوشت: اکنون سال 1403 است. با مرور این نوشته هم پی میبرم در آن زمان زیادی پیچیده حرف میزدهام. تقصیری هم نداشتم. مخاطبان طوری خودشان را نشان میدادند گویی علامهی دهرند. به هر حال بابت این شکل حرف زدن واقعاً ضرر کردهام. آثارش اکنون مشخص میشود.