یادم میآید سال 1394 بود که به یک بلبل سرگشته از مضحک بودن جنگ عربستان و یمن گفتم. گفتم: خنده دار است که عربستان به یمن حمله کرده. بلبل برآشفت که: " این یک عمل تخصصی بوده. من و تو این چیزها سرمان نمیشود. حاکمان حتماً مصلحتی برای این گونه رفتارهایشان تشخیص دادهاند. صلاح مملکت خویش خسروان دانند و ...".
امسال، یا بهتر بگویم، این هفته، در شرایطی قرار داریم که یک منازعه بین ایران و پاکستان در حال بالا گرفتن است. حتی همین امروز خبر رسیده که پاکستان مرز ایران را زده. و سؤال من در این لحظه از بلبل سرگشته این است: آیا این هم یک اقدام تخصصی است؟
در ماههای اخیر، حکومت در سرتاسر دنیا دست به اقدامات مملو از اضطراب و سرآسیمگی زیادی زده است. آخرین آنها حملات خونین در سالمرگ قاسم سلیمانی و در کرمان بوده.
در این مورد آخر و در عین دسپاچگی بیسابقهی هیئت حاکمه در ایران، ابتدا قضیه به "اسرائیل" نسبت داده شد. چیزی که خبر از آغاز موج بزرگی از بحرانها میداد. در واقع رویایی مستقیم ایران و اسرائیل در نتیجهی این رخداد کاملاً اجتناب ناپذیر به نظر میرسید. حتی برخی تلویحاً ایران را به خویشتنداری دعوت میکردند.
اما پس از یکی دو روز، "داعش" مسئولیت حملهی کرمان را بر عهده گرفت. از طرفی تعداد کشته شدگان این حملات که در موارد مشابه معمولاً افزایش مییافت، این بار به دلیل آنچه اشتباه در تفکیک اجساد کشته شدگان اعلام شد، در دو نوبت، کمتر از آمار ابتدایی اعلام شد.
به هر حال به نظر میرسید حاکمان با پیش کشیدن نام اسرائیل، قصد ایجاد یک بلوای تمام عیار را داشتند. منتها با قدری تأمل، سر عقل آمده و موضوع را با استفاده از یک ترفند تکراری، ختم به خیر کردند. و آن ترفند هم همانا، "داعش" بود.
ظاهر قضایا نشان میدهد که حکومت کاملاً سردرگم است و مدام رو به رفتارهای جنون آمیز میآورد. در واقع آنان طوری برخورد میکنند که گویا به آخر خط رسیدهاند و کاملاً مستأصل هستند. اما با تجربیاتی که شخصاً در مواجهه با این حکومت به دست آوردهام، احساس میکنم آنان صرفاً تظاهر به استیصال میکنند و در واقع کاملاً اوضاع را تحت کنترل دارند. به هر حال باید نشست و منتظر آینده ماند. زمان ثابت خواهد کرد که حکومت تا چه اندازه با بحران رو به روست.