سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فیلم “The Majestic”، ساخته ی سال 2001 آمریکا به کارگردانی فردی به نام Frank Darabont، یک فیلم بسیار قوی است که در آن به موضوع دروغین بودن دموکراسی در آمریکا و به تبع آن در سراسر دنیا پرداخته می شود. فیلم تصویرگر یک سیستم حاکمیتی سراسر فاسد و البته ریاکار و دروغگو است.

فیلم در مورد یک نویسنده ی فیلم نامه به نام Peter Appleton (با بازی Jim Carrey) است که در دهه ی 50 میلادی به کمونیست بودن متهم شده. او در پی این اتهام بسیار آشفته می شود و یک شب در نتیجه ی تصادف رانندگی اتومبیل او به درون آب سقوط می کند و آب او را به ساحل شهری دیگر می برد. او وقتی به هوش می آید، حافظه اش را به طور کامل از دست داده. در این شهر مردم او را با یک سرباز جنگ جهانی دوم که مفقود الاثر بوده، اشتباه می گیرند. او در این شهر کاملاً تبدیل به همان سرباز می شود و زندگی او را پی می گیرد: با نامزد او رابطه برقرار می کند و همراه با پدر او سالن سینمایی را که آن سرباز اداره می کرده، اداره می کند. تا این که با پخش فیلمی در سالن سینما که خودش نویسنده ی آن بوده، حافظه اش را به دست می آورد. هم زمان مأموران حکومتی او را پیدا می کنند و به دادگاه می برند. در دادگاه او بر خلاف خواسته ی آنان و تحت تأثیر حرف های نامزد آن سرباز جنگی که او را به شجاعت ترغیب کرده بود، به انتقاد از سیستم حکومتی می پردازد. اما حکومت برای جلوگیری از یک آبروریزی او را آزاد می کند. او برای ادامه ی زندگی دوباره به شهر محل زندگی سرباز جنگی باز می گردد.

همان طور که گفتم فیلم بسیار قوی و هنرمندانه ساخته شده و به خصوص بازی خوب Jim Carrey و بازی بسیار خوب Martin Landau (در نقش پدر آن سرباز جنگی) جلب توجه می کند. در حقیقت فیلم به منظور مخوف جلوه دادن سیاست و سیاستمداران و ایجاد ترس بین مخاطبان ساخته شده و از نظر تکنیکی به خوبی از عهده ی آن برآمده. نام فیلم برگرفته از نام سالن سینمایی است که خانواده ی سرباز آن را می گردانده اند. فیلم از زبان پدر سرباز، سینما را، در کل، "جادو" می نامد. این جادوی "باشکوه" در واقع مهم ترین جادوی سیاستمداران برای تحت تأثیر قرار دادن و کنترل بشر است. نام فیلم هم چنین یادآور عنوان پادشاهان بریتانیا که در واقع حاکمان دنیا هستند (Her/His Majesty)، می باشد.  

فیلم از نمادهای بسیاری سود جسته که شاید مهم ترین آن ها "سگ" است. فیلم سازان، مأموران حکومت را که بدون هیچ توجیه عقلانی دنباله رو و وفادار به حاکمان هستند، سگ می خوانند. فیلم سازان در این زمینه تا آن جا پیش می روند که نام سگِ یکی از شخصیت های فیلم را هم "داگ"، یعنی سگ، می گذارند! با توجه به این که فیلم سازان خود عامل حکومت هستند، این رویکرد نشان می دهد که آنان به شدت از کرده ی خود و به ویژه از حاکمان که آن ها را به استعمار خود در آورده اند، سرخورده هستند.

یکی از بهترین سکانس های فیلم، هم از لحاظ مفهومی و هم از لحاظ فنی، سکانس مربوط به تصادف Peter است. او قبل از شروع به رانندگی با میمون عروسکی اش درد دل می کند که کاش می توانست از مخمصه ای که برایش به وجود آمده، بگریزد. و بعد از لحظاتی او در حین رانندگی برای جلوگیری از برخورد با یک موش صحرایی (rat) فرمان را منحرف می کند و در نهایت از روی پل به داخل آب سقوط می کند. فیلم سازان وضعیت Peter را مانند وضع یک موش درون یک ماز (هزارتو) نشان می دهند که به دنبال یافتن در خروجی است. و از نظر آنان با وجود یک چنین سیستم حاکمیتی تمام انسان ها در یک ماز گیر افتاده اند.

در کشور خودمان، حکومت از مسئله ی کشته شدگان جنگی استفاده ی زیادی برای مشروع نشان دادن خود استفاده می کند. در این فیلم در نگاه اول مسئله ی کشته شدگان جنگی اهرمی برای انتقاد از حکومت است، ولی در نهایت یادآوری آن می تواند به نفع حکومت باشد: بسیاری در جنگ کشته شده اند تا آمریکا پایدار بماند؛ پس هیچ کس نباید از حکومت انتقاد کند تا خون آنان پایمال نشود!

در مجموع فیلم به قصد ایجاد ترس در بین مردم از حکومت و سیاستمداران ساخته شده و در کنار آن با یادآوری مکرر جنگ، به طور غیر مستقیم، انتقاد از حکومت را غیر منصفانه می خواند.


نوشته شده در  چهارشنبه 98/6/13ساعت  2:46 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
وارد آتش شوید
اقدام پاکستان
داعش، راه حل همیشگی
عیار ورزش ایران
50 درصد جهان!
[عناوین آرشیوشده]